اجتماعی

چه کسی مقصر است

چه کسی مقصر است - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

چه کسی مقصر است :

نمی‌توان تمام مشکلات و معضلات اجتماعی را بیاندازیم گردن خانواده و انگشت اتهام‌مان را به سمت والدین بگیریم. در تربیت انسان مثلث خانواده، مدرسه و اجتماع  نقش زیربنایی دارد. یعنی نمی‌توان نقش حاکمان و مدیران، کسانی که جامعه را هدایت و رهبری می‌کنند را نادیده گرفت، آن‌ها نقشی تاثیرگذار در فراهم کردن زیرساخت‌ها و مناسبات سالم اجتماعی در جهت تربیت و هدایت افراد دارند. در بسیاری از موارد آن‌ها مقصر هستند چون وظیفه‌ای که بر عهده دارند را درست انجام نمی‌دهند، و جامعه را با مشکلات و معضلات عدیده‌ای مواجه می‌سازند.

جوانان چه دختر و چه پسر، به‌عنوان انسان‌های کم ‌تجربه؛ که بعضا هم تحصیل کرده هستند جهت تامین معیشت خود و پیدا کردن کار با سدها و درهای بسته‌ی زیادی روبرو می‌شوند. طبقه‌ی اول نیازهای انسانی شامل نیازهای غریزی، آب، خوراک، مسایل جنسی، مسکن و پوشاک است، بیشتر افراد باید مرحله‌ی اول نیازهای انسانی خود را طی کنند تا بتوانند دیگر استعدادهای‌شان را شکوفا نمایند.

اغلب جوانان به‌واسطه مسایل شغلی و عدم تامین مالی معمولا نمی‌توانند به ازدواج هم روی بیاورند، تامین نیاز جنسی نیز در طبقه اول هرم نیازهای انسانی قرار دارد و ارتباطات صحیح اجتماعی با جنس مخالف هم چندان مورد پذیرش خانواده‌ها نیست. مواجه شدن مداوم جوان‌ها با درهای بسته‌، از هرسو که حرکت می‌کنند انرژی ذهنی ناب و تپنده‌ی آنان را که موتور مولد و محرک پویائی جامعه است را نیز تحلیل می‌برد. درحقیقت چنین شرایطی پاسخگوی اندیشه‌های پویا و نیازهای مادی جوانان و به خصوص برازنده‌ی یک جامعه‌ی مدنی که ادعای عدالت و مساوات دارد نیست.

اغلب جوان‌ها و نوجوانان از کودکی با تعارضات فکری بزرگ می شوند. از مدرسه و صدا و سیما یک سری پیام دریافت می‌کنند، در جامعه نوع دیگری از پیام‌ها به آن‌ها داده می‌شود، از رسانه‌های بیگانه و شبکه‌های اجتماعی مفاهیم تازه‌ای یاد می‌گیرند و در محیط خانواده پیام دیگری از والدین دریافت می‌کنند. آموزش مدارس، فیلم‌ها و تبلیغات رسانه ملی به آن‌ها این پیام را می‌دهند: شما باید این‌گونه باشید، شکل صحیح رفتار اجتماعی این است، تعریف حجاب، تعریف روابط و… ولی در اغلب خانواده‌ها تعاریف گونه‌ی دیگری است و والدین معمولا مفاهیم تحمیلی اجتماعی را طرد می‌کنند و داستان و باور دیگری برای فرزندان‌شان رقم می‌زنند.

اکثریت زیادی از نوجوانان و کودکان با تضادهای فکری متفاوتی بزرگ می‌شوند، و مدیران جامعه با آگاهی از این‌که با انسان‌هایی روبرو هستند که در طول زمان مدام سرکوب احساسی، عاطفی، امیال غریزی، نیازهای روحی و عاطفی شده‌ و به اینجا رسیده‌اند، متاسفانه هیچ تلاش درخور توجه و شایسته‌ای در جهت کاهش این نارسایی و معضل انجام نمی‌دهند.

از طرفی سیستمی مهندسی شده از سوی نظام سلطه‌ی جهانی توسط ابزارهای نوین ارتباطی افکار و ذهن جوان‌ها را با لعاب‌های رنگارنگ هدف گرفته و سعی در الگوسازی و تغییر باورهای دینی و بومی و ملی آن‌ها دارد. پکیج‌ها و بسته‌بندی‌هایی که از طریق کانال‌های ارتباطی ماهواره‌ای، شبکه‌های اجتماعی، فیلم‌های سینمایی هالیودی، مُدهای روز به سمت جوان‌های ما می‌آید آن‌قدر فریبنده، زیبا و اغواگر هست که بسیاری از ما والدین با باورهای سنتی، و کم رنگ و لعاب جامعه خودمان نمی‌توانیم جوانان‌مان را مجاب و خانه‌نشین‌ کنیم.

مسئولان، روسا و مدیرکل‌های ادارات و وزرات‌خانه‌های ماهم دست روی دست گذاشته‌اند و دل‌شان را با یکسری آیین‌نامه بی‌خاصیت یا سمینار و همایش بی‌حاصل و بی‌خروجی یا اتاق فکرهایی که خود صاحب‌منصبان در آن جمع می‌شوند (بدون حضور پژوهشگر)، خوش کرده‌اند، به نظر می‌رسد آقایان سرشان را کرده‌اند زیر برف یا می‌دانند فرهنگ ما امیرکبیر کُش است.

درحقیقت دسورالعمل‌های اداری محدوده‌هایی است که حرکت در آن لاکپشت‌وار می‌باشد و واقعا نمی‌توان با ابزار آیین‌نامه‌های تعریف شده‌ای که چارچوب نظام دولتی ما را تعیین می‌کند، از جوانانی که اندیشه‌های بزرگ انسانی و قدرت تجزیه و تحلیل دارند، و در تعارض باورهای سنتی و تحمیلی پدر و مادر و تهاجم افکار غربی که به او هدیه می‌شود، حمایت و دفاع کرد.

یک نکته مهم را هم فراموش نکنیم که راهکارهای فعالیت اجتماعی برای جوانان سخت است و در بسیاری از موارد نه تنها طبقه‌ی اول از نیازهای انسانی او تامین و تکمیل نمی‌شود بلکه تمام هم و غم و تلاش شبانه‌روزی او (جوان) در همین طبقه اول مصرف می‌گردد. اینجاست که جامعه ما با مشکلات و معضلات مختلفی روبرو می‌شود. از افسردگی و پرخاشجویی و اعتیاد و دزدی و رشوه و فحشا و کلاهبرداری تا سرقت و زورگیری وتجاوز و قتل و…

همه ما مسئولیت داریم و مدیران و روسا و وکلا و وزرا و مسئولان هر چه مقام‌شان بالاتر وظیفه و مسئولیت‌شان هم بیشتر، باید خودشان را از قید و بند مقررات اداری رها کنند و قدری مردمی‌تر و انسانی‌تر و انقلابی‌تر عمل کنند. برادران عزیز خودتان بهتر از این حقیر نویسنده می‌دانید که بسیاری از تعاریف رایج در سطح جامعه صرفا مصرف اداری دارند و هیچ کارایی عملی و اجرایی ندارند. خلاصه این‌که جور دیگری باید عمل کرد.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید