سرچشمهی موفقیت:
انسانهایی که فعالیت و امور روزمره زندگی را با نگرش و باورهای مثبت آغاز میکنند، دستاوردهای مثبتی هم به دست میآورند؛ آنها چون اعتقاد دارند که موفق میشوند، پس به پیروزی میرسند. انسانهای پیروز ابتدا در ذهن خود برنده میشوند؛ سپس این موفقیت را در صحنه زندگی به دست میآورند.
در معادلهی زندگی، آینده هیچوقت با گذشته برابر نیست، چون انرژی گذشته مصرف و تمام شده ولی میزان انرژی و حجم پتانسیل لحظات آینده ریشه در زمان حال و چگونگی گذراندن آن دارد. فقط كافی است از لحظات امروز بهطور صحیح استفاده كنیم تا پتانسیل آینده را با اندیشهای صحیح، که در افکار امروز ما ریشه دارد، در موعد مقرر آزاد کنیم، یعنی امروز شروع تازهای از مابقی زندگی ماست.
نقطه اقتدار موفقیت
نقطه اقتدار همواره درلحظه حال موج میزند. همه رویدادهایی که تا این لحظه از عمرمان تجربه کردهایم (چه شخصی چه خانوادگی)، حاصل اندیشهها و آفریده اعتقاداتی بوده است که درگذشته داشتهایم، ولی چون مربوط به گذشته ما بوده دیگر تمام شده است. مهم این است که اکنون چه چیزی را برای اندیشه خود انتخاب میکنیم، زیرا آینده ما را خواهند آفرید.
اگر فرزندمان تصادف کند یا بر اثر بیمبالاتی خسارتی به زندگی وارد کند اغلب دست به سرزنش و نکوهش او میزنیم، حساب نمیکنیم که فرزندمان سالم مانده یا به کس دیگری آسیبی نرسانده!!! یا اگر کارمندمان اشتباهی کند اولین واکنشمان سرکوفت است، ولی اغلب در نظر نمیگیریم همان کارمندان چند کار خوب و صحیح دیگری طی همان روز انجام داده است، فقط با مشکلات پیش آمده به عنوان فاجعه برخورد میکنیم، به خصوص در مسایل زناشویی. در واقع زندگی بیشتر ما به همین شکل است؛ یعنی نگرشمان به هستی و دنیای پیرامون خُرد و کوچک و جزیی میباشد.
ما فقط یکبار به دنیا میآییم و یکبار حق زندگی کردن داریم، چرا نباید به موفقیت دستیابیم، اغلب ما اجازه میدهیم شرایط و اوضاع بر ما قالب شوند و بهترین لحظات زندگی را هدر دهند و ما را مثل برده اسیر خود کنند. باید خود را از یوغ اسارت غمها و اشتباهات و خطاهای گذشته خود و اطرافیان رها کنیم. کسب موفقیت همانند انرژی هستهای میماند، یعنی به دست آوردن مقدار کمی موفقیت یک انرژی ذهنی و روانی زیادی را برایمان آزاد میکند.