بعضی وقتها در دایره بسته خیالات و توهمات منفی و بد، گرفتار میشویم و با وجودی که میدانیم آن افکار پوشالی اند، ولی بازهم توان رها شدن از دست شان را نداریم. افکارمنفی قدرت تخریبی زیادی دارند. میتوان آن را به یک گرداب عمیق و قوی یا یک گردباد قدرتمند تشبیه کرد که در برابر هیچ کدام نمیتوان مقاومت نمود. اگر به دام و مرکز چرخه تخریبی افکارمنفی بیفتیم، حالمان دگرگون میشود، و تا فروکش نشدن گردباد یا فرار از گرداب این وضعیت ذهنی ادامه دارد.
متأسفانه وقتی بدبینی فضای ذهن را قبضه میکند، زنجیروار افکار منفی را یکی پس از دیگری به دنبال خود میکشاند، که به راحتی میتوانند شیرازه و نظام عصبي شخص را تحت تاثیر قرار دهند. عامل بسیاری از رفتارهای ناپسند مانند: پرخاشگری، انزواطلبی، سهل انگاری، کم کاری و… همین افکارمنفی هستند. تصاویر منفی موجود در ذهن بر اراده ای مثبت هم غلبه میکنند و در نهایت آنها را به نتايج منفی میکشانند. پاک کردن و زدودن افکار و اندیشه های منفی از مهمترین و حیاتی ترین مسوولیتها در فرآیند مدیریت ذهن است.
بخش مثبت برخلاف بخش منفی، آرشیو تمامی خاطرات شیرین ، زیبا و دوست داشتنی است. هر فکری چه منفی باشد و چه مثبت، احساس و رفتار متناسب با خود را پدید میآورد. فکر مثبت، احساس مثبت و میل به کار خلاق پدید میآورد. فکر مثبت برخلاف فکر منفی، نيروزاست و از تمامی انرژیهای موجود در خاطرات گذشته میتواند بهره برداری کند. خاطرات مثبت گذشته و اتفاقات خوب، سازوکار ذهن را به خلاقیتی شگفت آور تبدیل میکند. خوشبختانه بخش مثبت ذهن از بخش منفی جداست و گویا با فعال شدن یکی، دیگری نقش خود را از دست میدهد(البته این تقسیم بندی ها جنبه نمادی دارد).
سوال مهم این است، چگونه میتوان از بخش منفی به بخش مثبت ذهن رفت؟ آیا کار در انتخاب ماست یا ذهن تابعی از شرایط بیرونی است؟
جالبترین مساله ذهن، تضمین آزادی انتخاب است، اختیار شخص در گزينش بخش مثبت يا منفي براساس عادتها و آموزشهای قبلی اوست. «توجه، تکرار و هیجان»؛ سه کلید مهم ثبت اطلاعات در ذهن هستند. اگر توجه شخص به امور منفی باشد، بلافاصله بخش منفی ذهن فعال میشود و تمایل شدیدی هم برای برجسته کردن افکار منفی دارد و از آنجا که افکار مسری هستند، یک فرد منفی باف میتواند یک فضای سالم را به جهنمی از اندیشه های منفی تبدیل کند.
درون داده های ما برون داده های ما را تعیین میکند. اگر هر چیزی که به ذهن میدهیم منفی باشد، نتیجه ای که به بار خواهد آمد، نمیتواند حاصلی جز احساسات و بازتابهای منفی باشد.
[…] میزنند و با تکرار، سبب عملی شدن و به شکل عادت درآمدن (افکارمنفی) در ذهن میشوند. تا دیر نشده باید به جنگ بدبینیها […]
[…] که از ریشهی مشکلات خود خبر ندارد و نمیداند که منفینگر و بدبین است، اصلا به درمان آن اقدام نمیکند. چنانچه […]
[…] حقیقت را باید پذیرفت که افکار منفی و مخرب، توان و نیروی جسمی و روانی شخص را از بين میبرد و او را […]