در دنیای مادی برای هر کُنش یک واکنش (انتقال انرژی) وجود دارد. تمایل انسان در قصد و نیت انجام هر کاری و میزان باوری که در فکر او هست، انرژی این واکنش و قدرت حاصل از آن انرژی زمان حال را شکل میدهد. ما اغلب نسبت به افکار و نتیجه اعمالمان، چه منفی باشند چه مثبت، بیتوجهایم، اما عواقب آنها را بعدا در زندگی احساس خواهیم کرد.
اگر پایه و اساس افکار مثبت باشند، تاثیر آنها بر عملکرد ما هم مثبت خواهند بود. اما اگر محتوایشان منفی باشد، تاثيرشان بیشتر ناخوشایند خواهد بود. مگر اینکه وقایع مثبتی اتفاق بیفتد که اثر منفی آنها را خنثا کنند. به همین دلیل فهمیدن آنچه در زمان حال میگوییم و انجام میدهیم، و در کل انرژی زمان حال خیلی مهم است. زیرا یک بخش از تاثیرشان در آینده خواهد بود. یعنی هرکلمهای که بر زبان میآوريم، هر عملی که در زمان حال انجام میدهیم میتواند آینده ما را تحت تاثیر قرار دهد، و این یکی از دلایل مسوولیتپذیر بودن انسان در اعمال و كردارش است. پس بايد مراقب بود چه چيز را ممکن است برای خودمان و دیگران خلق کنیم.
میتوانیم با تغییر محیط اطراف، شرايط روحيمان را تغییردهیم و خالق واقعیتهای زیادی در زندگی باشیم، در حقیقت نطفه بسیاری از اتفاقات آینده در تصمیمات امروز ما بسته میشود (البته نه همه چیز – انسان تابعی است از جبر و اختیار). اگرچه ممکن است برخی نیروهای خارجی درآسان یا سختتر کردن زندگی نقش داشته باشند، اما به خاطر قدرت معنوی انسان؛ میتوانیم به سادگی ارابه سرنوشت خود را هدایت کنیم.
زمان حال، گرانبها و ارزشمند است. در زمان حال احساسات تجربه میشوند، تصمیمها گرفته میشوند و تغییرات امکانپذیر میگردند. اما قدرت و جادوی انرژی زمان حال هم اغلب ما را فریب میدهد و از همه چیز غافلمان میکند، یعنی بیشترین لحظات زندگیمان را یا درگذشته به سر برده و با مرور رنجشها، حسرتها و ناراحتیهای قدیمی، به اشتباهات و قضاوتهای نادرست خود و دیگران میپردازیم، یا اینکه دل مشغول نگرانیهای آیندهایم و با سناریوهای(چی میشود، اگرها، نکنه و…) فاجعه سازی میکنیم. در این میان، تنها چیزی که از دست میرود، لحظات حال زندگیمان است.
برای زندگی در زمان حال، باید یاد بگیریم از انرژی زمان حال استفاده کنیم یعنی آگاهی خود را تغییر داده و به جای پرداختن به گذشته کهنه یا آینده نامعلوم، مشاهدهگر دو موضوع باشیم: تجربههای درونی و بیرونی. انسان احساسات جسمی خود، یا تجارب درونی را یاد میگیرید، و در گام بعدی تغییر آگاهی را باید بیاموزد؛ یعنی رفت و برگشت بین دنیای درون و بیرون. همین حالا، چشمها را ببندیم و به نفس کشیدنمان توجه کنیم. هوایی که فرو میدهیم، و ریهها را پر میکند و فشار آن بر قفسه سینه و شکم؛ آیا لذت بخش نیست؟
اغلب برای مردم مثبتاندیش، اتفاقات خوب پی در پی رخ میدهد
آیا به موضوعات خوب فکر میکنیم یا موضوعات بد؟ پیام این است که «بر هر موضوعی تمرکز کنیم، همان را به دست میآوریم». اگر موضوعات خوشایند را تجسم کنیم. اتفاق خواهند افتاد، و اگر دایم افکار ناخوشایند در ذهنمان باشد، دور و برمان را نیز همان چیزها میگیرد. کسی که بدبین و منفینگر است، ناخودآگاه در کارش گره میافتد و اوضاع برایش سخت میشود. اگر افکار ما چنین تعیین کنندهاند، پس چرا مثبت اندیشی را الگوی ذهنی قرار ندهیم؟
فعالانه به مطالب مثبت که فقط نتایج مثبت به بار میآورند، فکر کنیم. در اجرای این برنامه کاملا جدی بوده و آن را مانند یک قرارداد کاری در نظر بگیریم که هدفش مهار افکارمان است. باید خروجیهای مطلوب ذهن خود را ترسیم کنیم، آن هم به طور شفاف و با جزییات کامل.