وسواس فکری:
وسواس فکری یعنی مدام تصور میکنید فلان کار را انجام ندادهاید یا باید انجام دهید. این افکار بعضا منفی چنان فرد را پریشان و مستاصل میکند که دچار اضطراب و استرس و دلشوره و نگرانی میشود و از انجام کارهای معمول روزمره باز میماند. افکار مسموم و منفی عملکرد بهینه فرد و درنهایت جامعه را پایین میآورد و به جای شور و هیجان خستگی و ناتوانی مینشاند. در واقع تعادل شخص در سازگاری با محیط خانه و اجتماع مختل میشود. کسانی که دچار وسواس فکری هستند از این نکته آگاهند که ترس و اضطراب آنان معنا ندارد و منطقی نیست، اما در عین حال آن را با شدید و خیلی واقعی تجربه میکنند. وسواس فکری میتواند به خانواده آسیب برساند چون وسواس کم کم به شک و تردید تبدیل میشود که برای خود و اطرافیانش خطرناک است. وسواس فرآیندی پیچیده و ناتوانکننده است که میتواند در بسیاری از موارد، در صورت عدم درمان حرفهای، سیر صعودی پیدا کرده و تبدیل به یک بیماری مزمن شود.
افکار منفی و آشفته جاری در ذهن فرد تصورات سمج و مزاحمی هستند که افراد مبتلا با آن درگیرند. آنها ناامیدانه سعی میکنند این افکار تخریب و مزاحم را نادیده بگیرند، آن را خنثی کنند، متوقف کنند یا به شکلی از شرشان خلاص. شمارش پلهها، موزایکها یا بهطورکلی شمارش ذهنی اعداد، تکرار مدام کلمات و عبارات معین در ذهن، تجسم تصاویر دیداری معین و مطالب ذهنی و… از جمله علائم بارز وسواس محسوب میشوند. دیگر اختلال اساسی بعضیها، نشخوارهای فکری است که امکان دارد نوعی رفتار وسواسی باشد. در این قبیل موارد، فرد گرفتار توفان تخریبی افکار تکراری و بیمعنی و غیر خلاق در باره موضوع معینی میشود. موضوع این تفکرات ممکن است جنبهی فردی و شخصی داشته یا دارای ماهیت مذهبی و فلسفی باشد.
بیشتر افراد مبتلا به وسواس فکری با وسواس عملی هم دست به گریبانند، یعنی رفتار تکراری و ظاهرا هدفمندی که در پاسخ به تمایلات غیرقابل مهار و براساس یک رشته مقررات تشریفاتی یا قالبی انجام میشود. معمولا کسانی که درگیر افکار منفی مزاحم میشوند اغلب ترجیح میدهند پریشانی و مشکل و ناراحتی خود را بهعنوان یک مساله خصوصی، پنهان نگه دارند و گاه ساعاتی را دور از چشم دیگران با چنین افکار تخریبی دسته و پنجه نرم مینمایند که میتواند خطرناک باشد. وسواس فکری موضوعات مختلفی را در بر میگیرد، مثل این فکر که: «نکند هنگام رانندگی تصادف کنم» برای همین پشت فرمان نمینشیند. این افراد به جزئیات توجه دقیقی دارند و به طور مکرر به دنبال اشتباه احتمالی میباشند. آنها دائم اضطراب دارند و ذهنشان آشوب است، کسانی که درگیر افکار مزاحم و تکراری هستند از نظر ظاهر با سایر افراد هیچ تفاوتی ندارند، اما مشکل روانیشان باعث میشود نتوانند مسئولیتهایشان را بهدرستی انجام دهند، چون قدرت تخریبی افکار منفی خستگی و ناتوانی بهبار میآورد.
کمالگرایی افراطی هم یکی دیگر از نشانههای وسواس است، آنان دوست دارند همیشه و در هر کاری اول باشند؛ در مدرسه، در محیط کار، در لباس پوشیدن، در وسایل منزل و همه جا احساس رقابت میکنند و همین موضوع آنها را بیشتر آزار میدهد چون برای اول شدن بسیار تلاش میکنند و معمولا هم آسیب میبینند. وسواس رنج و ناراحتی زیادی هم برای خود فرد و هم اطرافیان او بهوجود میآورد. افراد وسواسی قادر به تصمیمگیری نبوده و اغلب دچار شک و تردید میشوند. بهطور مثال چند بار به فروشگاه مراجعه میکنند تا جنسی را بخرند و ممکن نمیخرند یا اگر بخرند پشیمان میشوند. برخی زنان در دوران حاملگی دچار این بیماری میشوند چون نگرانیشان بیشتر و ذهنشان گرفتار افکار منفی است.
اگر فرد نسبت به وسواس فکری خود آگاهی داشته باشد و بداند در آینده این موضوع برای او خطرناک میشود، قطعا بهدنبال یافتن راهی برای مهار آن میباشد. کاهش گوشهنشینی و بیرون رفت از انزوا و اجتماعی بودن، افزایش اعتماد بهنفس، زندگی در زمان حال و فعالیتهای بدنی و ورزش منظم میتواند چند راه پیشنهادی برای کمرنگ کردن وسواس باشد. ناگفته نماند که نقش خانواده در این میان بسیار تاثیرگذار است. یعنی حمایت بیش از حد، بالا بردن توقعات و حساسیت زیاد سبب میشود کودکان در این خانوادهها دچار اضطراب و وسواس فکری شوند. درمان این بیماری از طریق دو درمان همزمان یعنی دارو درمانی و روان درمانی که به ترتیب بهوسیله یک روانپزشک و یک روانشناس صورت میگیرد، میسر است.