نزاع خانوادگي :
خانواده كانون آرامش و آسایش انسان است. اگر خانواده را بنیاد خوشبختی بدانيم پس هر کسی براي كسب خوشبختي بايد بکوشد تا خانوادهای سالم و مستحكم را بنا گذارد. با همهي اين اوصاف علل و عواملی درونی و بیرونی، گاها اتحاد و انسجام خانواده را تهدید و حتا از بين میبرند، و موجب میشود تا خانواده از هم فرو پاشد. تحمیل پیامدها و آثار زیانبار چنين تخريبهايي بر جامعه انكار ناپذير است.
روابط انسانها در طول تاريخ همواره با تنوعهايي در شيوههاي تعامل و تقابل همراه بوده است. ازجمله پيشينهي نزاع و درگيري بين افراد، ملتها و خانوادهها به قدمت تاريخ بشر است. آسيبهاي اجتماعي ناشي از روابط ناسالم انساني است که بنيانهاي جامعه را بهطور جدي تهديد ميکند و مانع تحقق نيازمنديهاي به حق افراد ميگردد.
نزاع خانوادگي بهعنوان يك آسيب اجتماعي وقتي بهوجود ميآيد که روابط طبيعي و سالم بين افراد با شکست روبرو شده و دچار تزلزل شوند. درنتيجه شکاف عميقي بين اشخاص پديدار ميگردد. در چنين وضعيتي قوانين تنظيم کننده روابط انساني هم متزلزل ميشوند، زيرا قانونمندي ريشه در ساختارهاي صحيح و اصولي جامعه دارد و در رابطه با فرهنگ عمومي هم قابل بررسي است.
نزاع (چه خانوادگي، چه خياباني) عبارت است از کشمکشي مشهود و قابل رويت حداقل بين دو نفر. نزاع و درگيري فيريكي ازجمله مسائلي بوده که علاوه بر ايجاد فضائي آکنده از خشم و نفرت و مختل کردن روابط سالم انساني، امنيت جاني و رواني انسان و آرامش زندگي را از جنبههاي مختلف تهديد کرده، و ثبات خانوادگي و اجتماعي را نيز تخريب ميكند.
نزاع و درگيري خانوادگي، با ايجاد اخلال در روابط اجتماعي، فضايي آكنده از بغض، كينه، نفرت، انزجار، عداوت و دشمني را مابين اعضاي خانواده اعم از زن و مرد و كوچك و بزرگ بهوجود ميآورد. اين امر با زمينهسازي براي ايجاد كتككاري و دعوا و تنشهاي بعدي، نه تنها خانواده، بلكه جامعه را هم از نظر مادي و معنوي متحمل ضرر و زيان ميسازد. خشونت و نزاع از جمله موضوعاتي است كه در فرهنگ بعضي از هموطنان، شاخص قدرت و يا دفاع از منزلت اجتماعي و فرهنگي و حيثيت خانوادگيشان محسوب ميشود. ايران کشوري با تنوع قومي است و تاريخ سياسي آن در مقاطع مختلف حكايت از نقش فعال اين اقوام دارد. آثار مثبت و منفي فرهنگ قوميتي در روند تكامل اجتماعي به درون خانوادههاي هستهاي و مدرن امروزي راه پيدا كرده است و گرچه شكل زندگي قبيلهاي تغيير يافته ولي در لايههاي ذهني بسياري از شهروندان هنوز وابستگي به چنان فرهنگهايي وجود دارد.
اين پديده يکي از بقايا و از جمله ويژگيهاي جوامع سنتي و ابتدايي است كه به جوامع مدرن امروزي انتقال يافته است، و داراي پيامدهاي منفي و کارکردهاي نابهجا هم در درون و هم بيرون زندگي افراد ميباشد. فقر عاطفي، ناکامي، حسادت، خودنمايي، جامعهپذيري نامناسب، نداشتن مهارت ارتباط، توسل بهزور جهت احقاق حق، فشارهايي كه بهطور عمده ناشي از فقر ايجاد ميشود و… جامعهشناسان را معتقد ساخته كه برخي ساختارهاي اجتماعي نامناسب عامل ايجاد و تشديد چنين فقر تحميلي بر فرد ميباشد.
اين نوع فشار اجتماعي موجب عدم موفقيت فرد در دستيابي به اهدافش در زندگي ميگردد، و همين امر ميتواند زمينه را براي گرايش به آسيبهاي اجتماعي مختلف فراهم سازد، آسيبهايي همچون بزهكاري، خشم و پرخاشگري و بسياري معضلات ديگر. البته خشونت عليه زنان ميتواند بهدليل وابستگيهاي قومي يا طايفهاي، ازدواجهاي اجباري، روحيهي پرخاشگري و يا ستيزهجويي مردان هم شكل گيرد.
با بررسي مشكلات و نزاعهاي خانوادگي به اين نتيجه ميرسيم كه در اغلب موارد هم هر دو طرف ماجرا مقصرند و هم هیچ کدام. بدين معنا كه هرکسی طبق فرهنگ و آداب و رسوم خود به مشكل و اختلاف پيش آمده نگاه میکند، و از همان زاویهي فرهنگی آن را تحلیل مینماید. چرا هر دو طرف مقصرند؛ چون وقتی که بنای وصلت و آشنایی و ازدواج را داشتند، به «تفاوتهای فرهنگی» که بعضا کوچک ولی تأثیرگذارند توجه نکردهاند.
از طرف ديگر برای حفظ اتحاد و انسجام خانوادگی لازم است که اعضای خانواده همواره نسبت به مسایل درون خانواده حساس بوده و اجازه ندهند که رازها و اسرارشان به بيرون درز پیدا کرده و بهگوش و اطلاع دیگران رسیده شود، حتی نزديكترين افراد فاميل. همچنين قبل از بررسی و تحقیق در مورد صحت و سقم هر موضوعي و بدون در دست داشتن ادله و شواهد کافی نسبت به يكديگر قضاوت و داوري نكنند، كه ريشهي بسياري از اختلافات و درگيريها و دعواها همين سوءظنها و شك و ترديدهاي بيپايه و اساس است.
بسیاری از اختلافات خانوادگي را قبل از آن كه سر باز كرده و شكل حقوقي بگيرند، میتوان از راه گذشت درمان، مدیریت و مهار کرد، و اجازهي رشد و تكثير و بقا به آن نداد. ازاینرو آیات قرآنی همواره بر رحمت و عفو و احسان در خانواده تاکید میکنند و عناصر اصلی استحكام خانواده را بر این امور میداند. از مصادیق بارز احسان همان گذشت و چشمپوشي همسران نسبت به خطاها و اشتباهات یکدیگر است. زندگي جمعي انسان از نياز به امنيت سرچشمه ميگيرد. امنيت از مفاهيم پيچيده و با اهميت در دنياي امروز و در بسياري از مباحث اجتماعي و اقتصادي است که با رهايي از تهديد معنا مييابد.