مهار خشم در خانواده:
«آیا رنجهایی که میبریم صرفاً تصادفی هستند و خارج از حیطهی قدرت ما؟ آیا نمیتوانیم نفوذی بر ناراحتی ها و دردها و آلامی که بر ما روا میشود، پیدا کنیم؟ آیا همه اینها از طرف قادر مطلق به صورتی مستبدانه القا میشود و باید در جهت کاهش خشم او کاری کنیم؟ يا همانطور که برای همه پدیده های عالم عللی موجود است، دردها و غم های ما نیز شامل قانون علت و معلول اند؟» (هنرزندگی- ویلیام هارت- ترجمه سیما ره شناس)
مهار و مدیریت خشم فقط به معنای خونسردی نیست. مدیریت خشم در معنای جامع عبارت است از مهار افکار، ادراکات و احساسات خاصی که ما را به عصبانیت وا میدارند. خشم در حد اعتدال، واکنشی طبیعی است. در واقع خشم یکی از هیجانات سالم است، اما زمانی که از چهارچوب تسلط خارج شود؛ آسیب زا میشود و مشکلاتی را چه در برقراری ارتباطات و چه از لحاظ جسمانی برای خودمان ایجاد میکند، و زندگی خصوصی و اجتماعی مان را تحت تاثیر قرار میدهد و چه بسا امکان دارد باعث از دست رفتن فرصت ها شود، به طوریکه اثرات زیانبار آن تا سالها در زندگی شخصی ما باقی بماند.
درک درست یک احساس (از جمله خشم) میتواند ابراز آن را تعدیل کرده، و درک غلط آن ممکن است به تبلور نادرستش بیانجامد. مطالعات صورت گرفته از طریق آزمون های روانشناختی نشان میدهد؛ افرادی که میزان خشونت در زندگی آنها زیاد است بیشتر مبتلا به حملات قلبی شده و حتا بیش از دیگران دچار مرگ زودرس میشوند (چون آرامش کمتری دارند).
هدف، سرکوب خشم یا جلوگیری از بروز آن نیست، زیرا خشم بیان نشده مانند یک بیماری پنهان خطرناک است که اگر درمان نشود، آسیب های جدی جسمانی و روانی از خود به جا میگذارد. درحقیقت هدف؛ آموختن راه هایی برای مهار خشم است.
خشم خود را تشخیص دهیم
چون عوامل بسیاری در بروز خشم نقش دارند، با آگاهی از علل بروز خشم بهتر میتوانیم آن را مهار کنیم و در زُمره افرادی قرار بگیریم که به علت خشم خود می اندیشند. افراد، معمولا خشم خود را ساده می پندارند. میتوان گفت؛ عوامل درونی و بیرونی در ایجاد خشم نقش دارند.
اگر ریشه بروز خشم عوامل بیرونی باشد، بهتر است محیط را تغییر دهیم
برای مثال اگر در داخل اتاق هستیم، از آنجا خارج شویم و در فضای آزاد قدم بزنیم. اگر علل خشم درونی باشد، شناسایی استرس ها در مهار خشم به ما کمک میکند. بعد از شناخت عوامل استرس زا باید برای کاهش آنها بکوشیم تا آتش خشم را شعله ور نکنند.
گسترش ارتباط همدلانه (منصفانه)
یکی از مهارتهای مهار خشم تمرکز بر رابطه همدلانه است، یعنی باید خود را از نظر احساسی در موقعیت (به جای) طرف مقابل قرار دهیم و از دید او به مشکل نگاه کنیم. پارهای از افراد، غرق در «بایدها» هستند، آنها تصور میکنند دیگران باید مطیع شان باشند. نمونه هایی از این بایدها: «وقتی کتاب میخونم تو باید آروم و ساکت باشی»، «باید به من فرصت بدهی»، «موقعی که صحبت میکنم دقیق به حرفام گوش کن»، «چون کاری را که به تو گفتم انجام ندادی باید تنبیه شی» و…
ولی منصف بودن در روابط اجتماعی منجر به درک طرف مقابل و درنتیجه مهار خشم میشود
بین عصبانی شدن و ابراز خشم فاصله ایجاد کنیم
برای این منظور باید پس از شناسایی افکارمنفی مرتبط با خشم، سعی کنیم آنها را کنار بگذاریم؛ یاد بگیریم با آرامش بیشتری صحبت و از بدبینی خود بکاهیم. باید به نحوی صحیح ضمن بیان ناراحتی، رفتار مناسبی داشته باشیم. بسیاری از افراد خشمگین، از این موضوع شکایت دارند که خیلی سریع، پیش از آن که خودشان متوجه بشوند، پرخاشگری را آغاز میکنند، درواقع به جای آنکه برخشم مسلط باشند، خشم بر آنها مسلط میشود. یک راه فوری مهار خشم این است که به محض دریافت نشانه های عصبانی شدن به خود بگوییم:
یواش – دارم عصبانی میشم
بعد تا ۱۰ یا ۲۰ بشماریم. در چنین حالتی با تاخیر و فاصله ای که بین برافروختگی و مرحله عصبانی شدن ایجاد میشود؛ تسلط بیشتر و رفتار متعادل تری پیدا میکنیم.
انتظارات خود را تعدیل کنیم
خشم اغلب ناشی از تفاوت بین انتظارات ما و اتفاقات روی داده است. تعدیل توقعات به ما کمک میکند که با موقعیت های دشوار کنار بیاییم، شاید ما انتظارات زیادی از خودمان و دیگران داریم، لازم است انتظارات خود را در مورد مسایل مهم زندگی بررسی کنیم و نگاه متعادل تری اتخاذ نماییم.
شناسایی الگوهای تکراری در عصبانیت
یک هفته به موضوعاتی که باعث عصبانیت ما میشوند توجه کرده و آنها را شناسایی کنیم. اگر اغلب موضوعی یا محیطی یا شخص خاصی موجب عصبانیت ما میشود، باید به شکلی مقتضی دنبال راه حل باشیم.
باورهای مرتبط با خشم خود را شناسایی کنیم
گاهی موضوعی که باعث عصبانیت یک نفر میشود، ممکن است بر روی فرد دیگری هیچ اثری نداشته باشد. درحقیقت بسیاری اوقات خود موضوع، موجب خشم نیست، بلکه نوع تفکر ما دربارهی آن منجر به خشم میشود. افکار ما همیشه درست نیستند، خیلی مواقع برداشت ما از واقعیت دستخوش تحریف میگردد، درنتیجه مسایل را شخصی میکنیم، منفی بینی و بدبینی، بسط نادرست موضوع، برچسب زدن، تنگ نظری و… دست آخر ما را به خشمی ناروا میکشاند.
هر نوع اندیشه ای، احساسی از جنس خودش ایجاد میکند. وقتی افکار ما تحریف شدند، احساساتمان نیز تحریف میشوند. در همه حال باید مراقب افکار مرتبط با خشم باشیم، آنها را شناسایی و در مورد واقعی بودن یا نبودن آنها بیشتر بررسی کنیم.
علایم جسمانی خشم را بشناسیم
نسبت به نشانه های جسمانی خود هنگام بروز خشم باید آگاه باشیم. همهی ما هنگام عصبانی شدن، نشانه های جسمی ویژه ای داریم. نشانه هایی چون برافروختگی، رنگ پریدگی، یخ کردن، تپش قلب، لرزش دست و امثالهم. معمولا این علایم پیش از وقوع عصبانیت در ما ظاهر میشوند. اگر بتوانیم این علامتها را بشناسیم. به محض بروز آنها قادر خواهیم بود خشم خود را مدیریت کنیم. شناخت این علایم نقطه شروع خوبی جهت مدیریت خشم است.
صراحت کلام را برای بیان خواسته خود بیاموزیم
مدیریت خشم، مهارتی است که ما را در برقراری ارتباط صادقانه و اثربخش توانمند میسازد. این مهارت ما را قادر میسازد درخصوص احساسات و افکار خود صحبت کنیم، بدون اینکه خشمگین شویم. بسیاری از افراد پرخاشگر، به دلیل ناتوانی در بیان صریح احساسات، پرخاشگر میشوند. در ارتباط صریح، شخص برای خود و دیگران احترام قایل است؛ نه اجازه میدهد از او سوءاستفاده شود و نه حقوق دیگران را نادیده میگیرد. رفتار صریح اجزایی دارد که نیازمند آموزش و تمرین است. برای یادگیری صراحت کلام به نکات زیر توجه کنید:
وضعیت بدنی: سر را بالا گرفته(سر خود را هرگز پایین نیندازید)، مستقیم در چشم طرف مقابل نگاه کنید.
صریح و شفاف: جمله خود را با ضمیر اول شخص «من» شروع کرده و به جای محکوم کردن طرف مقابل انتظارات و خواسته تان را بیان کنید.
جمله درست: «خیلی ناراحت میشم وقتی دیر میای سر قرار»
جمله نادرست: «تو آدم وقت نشناسی هستی»
رد کردن محترمانه خواسته های نامطلوب دیگران: باید بتوانیم بدون اینکه احساس گناه بکنیم به دیگران «نه» بگوییم.
جمله درست: «متاسفم نمیتونم پولی بهت قرض بدم»
جمله نادرست: «باید حسابمو ببینم، چقدر موجودی دارم».
برچسب نزدن: برچسب زدن، طرف مقابل را به موضع دفاعی میکشاند.
جمله درست: «میدونم تغییر خیلی سخته».
جمله نادرست: «تو همیشه همینطوری بودی».
ظرفیت افراد از طریق مشکلاتی که آنها را ناخشنود میسازد، تخمین زده میشود. به جای این که از خشمگین شدن احساس غرور و افتخار کنیم از خونسرد بودن و خوددار بودن به خود ببالیم. در این صورت توانایی بیشتری به دست خواهیم آورد. در زندگی وقتی شکست میخوریم، با وقایع ناگوار و ناکامیها روبرو میشویم به جای خشمگین شدن، بهتر است حوصله به خرج دهیم.