ما انسانها نمیتوانیم بدون احساسات و فقط با عقل و منطق زندگی کنیم. یکی از روشهای مدیریت احساسات و مهار افکار و احساسات این است که جلوی گسترش افکارمنفی و مخربی که ذهن را آلوده میکنند و به ما آسیب میرسانند را بگیریم. آموزش مثبتنگری و خوشبینی بسیار پُر اهمیت است (در موارد زیادی ورزش راه درست و روشنی به سوی مثبت اندیشی دارد).
هرچه اجازه ورود، حضور و رشد افکارمنفی در ذهن را بدهیم و به دنبالش رفتارهای نادرست انجام دهیم، عمیقتر تحت تاثیر قرار میگیریم. افکارمنفی و رفتارهای ناشی از آن ها را باید آگاهانه با افکار و رفتارهای مثبت جایگزین نماییم. پیشنهاد این است که به زندگی مانند یک ورزشکار تازه کار نگاه کنیم که یادگیری برای او پایانی ندارد.
«باید در هر اتفاق و رویدادی به دنبال معنیاش بود»
باید احساسات مثبت بیشتری در زندگیمان به وجود آوریم تا احساسات منفی را کاهش دهیم. کجا میتوانیم لحظات مثبت را تجربه کنیم؟ در باشگاه، در میدان ورزش، هنگام تماشای یک مسابقه؛ به طورکلی هر رویدادی که مربوط به ورزش باشد، مستقیم و غیرمستقیم سرشار از بار مثبت و نیرویی حیات بخش است.
جلوگیری از منفیبافی؛ بهترین کار برای این موضوع ورزش کردن است. وقتی ورزش می کنیم همه هوش و حواسمان شش دانگ، متوجه تمرین و بازی است، یعنی مجبوریم ناخودآگاه در زمان حال، باقی بمانیم و تمام انرژی ذهن خود را معطوف کاری کنیم که مشغول انجامش هستیم. از منفیبافیهای بیهوده آینده و یا حسرتهای بیارزش گذشته رها خواهیم بود
«ورزش راه حلی لازم برای جلوگیری از منفیبافی است»
باورهای اساسی را بازنگری کنیم؛ عقاید، باورها و افکار خیلی مهماند، زیرا آنها سوخت مغز هستند. به باورهای اصلی خود نگاهی دوباره بیندازیم، اگر بخش اعظمی از اندیشههای ما بار منفی داشته باشند، بیتردید به احساسات مخرب منجر میشوند. خیلی از افراد با ارزیابی خوب یا بد از خودشان نسبت به آنچه بدان دست یافته اند دچار اشتباهات اساسی میگردند. عامه مردم ارزششان را اغلب بر پایه موفقیت و شکستهای مادی تعیین میکنند (درصورتی که انتفاع صُور گوناگونی دارد). باید بتوانیم به شکلی منطقی به مهار افکار و احساسات بپردازیم.
هرکسی در قضاوت ممکن است مرتکب خطا شود. یک مثال: «من به عنوان یک بازیکن فوتبال، چه خوب چه بد، وقتی یه ضربه به توپ میزنم، توانایی و مهارتم رو قضاوت می کنم. بعد خیلی غیرمنطقی به خودم برچسب فوتبالیست بیعُرضه یا حتا ورزشکار بد میچسبونم». مهمتر از همه مهار افکار و احساسات است.
این روش اشتباهی است که آن را «تعمیم بیش از حد» مینامند. بهطور معمول افراد در مورد اعمال و رفتار و شخصیتشان به «تعمیم ناروا» میپردازند که کار غلطی است. باید یاد بگیریم که ارزشهای فردیمان را به عنوان یک ورزشکار تا حد ممکن دقیق ارزیابی کنیم، خطای تکنیکی دلیل بر ناتوانی ذاتی، یا بی استعدادی یک ورزشکار نیست.
سه باور بسیار مخرب
۱- دیگران باید با من منصفانه رفتار کنند. درغیر اینصورت، آدمهای بدی هستند.
۲- باید خوب عمل کنم در غیر اینصورت آدم بدی هستم.
۳- همه چیز باید بر وفق مرادم باشد، درغیر اینصورت نمیتوانم با زندگیام کنار بیایم و خوشحال نخواهم بود.
باورهای غیرمنطقی دیگری هم وجود دارند که ممکن است در ذهن هر ورزشکاری شکل بگیرد. اما سه باور گفته شده، مهمترین آنها هستند. هدف این است که از باورهای منفی آگاه شویم. به محض اینکه پی به وجود آنها بردیم، باورهای مثبت را جایگزین باورهای قدیمی، غیرمؤثر و غلط نماییم. یکی از بهترین روشها برای پذیرفتن باورهای مثبت، ایجاد نگرش واقعبینانه مثبت است. نگاه مثبت باعث نتایج مثبت میشود. به غیراز نتایج مثبت، قدرت تفکر مغزمان کمک میکند آن نتایج به وجود بیایند.
نحوه برخورد ما با مشکلات ورزشی نشانه آشکار این رویکرد است که چگونه در زندگی روزمره و کار موفق خواهیم شد. کسانی که دیدی مثبت دارند، هر گرفتاری را مانعی موقتی میبینند، که میتوان با سعی و تلاش از آن گذشت. البته ورزش خود عامل مهمی در تسریع فرآیند مثبتاندیشی است (ورزش موجب ترشح هورمون «سروتونین» در مغز میشود که با خلاقیت، نوآوری و تمرکز در ارتباط است). خوشبینی اولین صفتی است که عملکرد انسان را به طور تقریبی در تمام مراحل زندگی از جمله شغل، تحصیلات و روابط اجتماعی بهتر و آسانتر میکند، و میتواند دست آورد بزرگ ورزش باشد.
[…] انسانها سرشار از احساسات متراكم شده منفي (ترس، اضطراب و خشم) هستند كه در طول زمان، در […]
[…] تاثیر بسیاری بر افکار و احساسات میگذارند؛ زیرا هر کلمه میتواند ما را هیجانزده، […]