خانواده

طلاق مردان

طلاق مردان - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

طلاق مردان :

طلاق موضوعی غیرقابل انکار در جامعه بشری می‌باشد، همانطوری که ازدواج امری شناخته شده است. در روند یک ازدواج ممکن است زن و شوهر مجبور شوند به‌واسطه عدم توافق و مشکلات عدیده‌ای که سر راه زندگی زناشویی‌شان پیش می‌آید از یکدیگر جدا شوند و طلاق بگیرند. دلایل متعددی ممکن است یک ازدواج را به سمت طلاق صوق دهد. طلاق ساز وکاری اضطراری برای خروج از بحرانی جدی و بدون راه‌حل در روابط زناشویی است.

البته کارشناسان مسایل اجتماعی و خانوادگی هرگز توصیه نمی‌کنند؛ وقتی زن و شوهر با کوچکترین بحرانی مواجه شدند به طلاق روی بیاورند و از هم جدا شوند. ولی به عنوان یک راه خروج اضطراری از بحران در بعضی موارد بسیار کارساز است‌.

این‌که زن و مردی درکنار هم با ناراحتی و عذاب و تحمل رنج، و به قول قدیمی‌ها بسوزند و بسازند و زندگی کنند چندان در دنیای امروز پذیرفته نیست. در این مبحث قرار است درباره آثار سوئی که طلاق بر مردان می‌گذارد صحبت کنیم. تصور بر این است که مردها کمتر از زن‌ها از طلاق و جدایی آسیب می‌بینند، ولی پژوهش‌ها نشان داده که مردان بعد از کودکان آسیب فراوانی از طلاق می‌بینند.

به دلایل مختلفی عامه مردم تصور می‌کنند مرد دچار آسیب روانی نمی‌شود؛ اولا مردان قدرت اجتماعی دارند، قدرت مالی دارند و این باور وجود دارد که ممکن است ازدواج مجددی انجام دهند، و خیلی از مردها هم به واسطه این‌که حق طلاق با مرد است، از این ابزار قدرت استفاده کرده و بعد اظهار می‌کنند؛ می‌خواهند ازدواج بهتری انجام دهند.

درجایی‌که معمولا یک حلقه حمایتی بعد از طلاق زن‌ها را احاطه می‌کند، از قبیل خانواده، دوستان و… زن‌ها راحت‌تر می‌توانند احساساتشان را بروز دهند. گاه گریه کردن نوعی تخلیه روحی برای زن‌ها و مرحمی بر زخم‌های آن‌ها می‌شود. ولی برای اغلب مردان چنین مرحم روحی وجود کم‌تر وجود دارد.

مردان طلاق معمولا بیشتر تالمات روحی و عاطفی خود را درون‌شان نگه دارند و کمتر می‌توانند بروز دهند، و جامعه هم لااقل نمی‌پذیرد مردی که زنش را طلاق داده است خیلی احساساتی باشد و نسبت به این امر ابراز ناراحتی و شکست و سرخوردگی کند.

تجربه نشان داده مردهایی که در زندگی اول‌شان مشکل داشته‌اند، خیلی سخت‌تر زیر بار ازدواج دوم می‌روند یا اصلا آن را می‌پذیرند، و به طورکلی هم بیش‌تر از زن‌ها احساس یأس و ناکامی می‌کنند. در بسیاری از موارد مردان طلاق در ازدواج دوم‌شان هم چندان موفق نخواهد بود.

این موضوع که طلاق آسیب روانی زیادی به مردها وارد می‌کند و جایگاه اجتماعی آن‌ها را از نظر عاطفی و احساسی متزلزل می‌نماید امر غیر‌قابل انکاری است، از‌این‌رو همانطوری که از گذشته توصیه و رسم بر این بوده که زن و مرد در کانون خانواده یکدیگر را به عنوان شریک زندگی قبول می‌کنند و هر یک نقشی برای تکمیل طرف مقابل برعهده می‌گیرد، درنتیجه وقتی از هم جدا می‌شوند و هرکدام به سوی زندگی خودش می‌رود این احساس تعلق، احساس این‌که هنوز من با او هستم نوعی پیوند عاطفی دنباله‌دار در انسان به جا می‌گذارد، که این احساس عاطفی برای مردها خیلی بیش از زن‌ها وجود دارد. یعنی مردها بیش‌تر احساس مالکیت و تعلق و عاطفه نسبت به زن‌ها و کانون خانواده‌شان دارند و وقتی این شکسته می‌‌شود و از دست می‌رود با حجم بالایی از ناکامی و شکست روبرو می‌شوند که سروکله زدن و به سرانجام رساندن و غلبه بر شکستی که برای‌شان یأس را به همراه می‌آورد کار سنگین و سختی خواهد بود. حجم بالایی از تخریب‌های احساسی و عاطفی و عوارض جانبی گریبان مردها را بعد از طلاق فرا می‌گیرد.

در نزد عوام، خیلی‌ها طلاق را نوعی موفقیت یا پیروزی برای مردی می‌دانند که زنش را طلاق داده و خودش را از بند اسارت آزاد کرده، در صورتی‌که واقعیت حکایتی دیگر است، شاید مرد در ظاهر بخندد و شوخی هم بکند، ولی در باطن احساس آشفتگی، شکست و خلأیی می‌کند که به سادگی پر نمی‌شود. و مشکل کار در این‌جاست که اکثر مردها درباره این ناکامی‌ و شکست روحی با کسی نمی‌توانند صحبت کنند، چون جامعه جور دیگری به آن‌ها نگاه می‌کند و پیام می‌دهد. درنتیجه مرد نمی‌تواند از جدایی و طلاق همسرش اظهار یأس ناکامی و شکست نماید، ازاین‌رو بیشتر مردها، بعد از طلاق، از درون تخریب و ویران می‌شوند.

توصیه شده که مرد و زن تا آن جایی که می‌توانند هنگام ازدواج سعی کنند دست به انتخاب درستی بزنند.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید