روانشناسی

تسلط بر وقایع

تسلط بر وقایع - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

تسلط بر وقایع

ما نمی‌توانیم همیشه کنترل و تسلط روی برخی اتفاقات داشته باشیم. اما می‌توانیم بر روی نگاه و نگرش سلطه و کنترل داشته باشیم‌. وقتی یک اتفاق ناگوار رخ می‌دهد یا به بن‌بستی برمی‌خوریم (یعنی دری به رویمان بسته می‌شود) تمام توجه و تمرکزمان را روی همان در بسته می‌گذاریم، فقط یک در بسته می‌بینیم آن هم اغلب با سرخوردگی و ناخشنودی.

هر روز بسته به عقاید و باورهایمان با انتخاب‌های زیادی روب­رو هستیم. ما طی سال­ها در میان انتخاب­های درست و نادرست­مان رشد کرده‌‌­ايم. به دلایل مختلفی از جمله چسبیدن به موضوعات قدیمی و کهنه، ‌چاچوب‌ها و پیش‌نویس‌های ذهنی‌ یا ترس از چیزهای جدید و ناشناخته، معمولا در چنین مواقعی همه توانایی و امیدمان را از دست می‌دهیم. اما اگر بتوانیم ذهن و دید و توجه‌مان را از در بسته دور کنیم از کشف یک ردیف درهای باز شگفت زده و متعجب خواهیم شد.

ما اغلب این انتخاب­‌ها را درهایی می­بینم، بر روی دیواری که سد راهمان شده و نمی­دانیم آن­ سویش چیست، باز کردن در و وارد شدن همیشه ساده‌­ترین کار­ است. خواه یک انتخاب مثبت یا منفی باشد. اما خروج ممکن است سال‌ها به طول انجامد. جامعه امروزی امکانات زیادی برای انتخاب در دسترس انسان قرار می­دهد. چنین تعدد انتخابی که پیش روی انسان وجود دارد و سهل بودن بسیاری از آن­ها آدمی را دچار عادات فکری متفاوتی نموده است،

از طرف دیگر انسان خود را دارای حق انتخاب می­داند و این حق قطعا و حتما آدمی را دچار مشکلات متعدد مادی و روانی می­سازد چون ما قصد رسیدن به خواسته‌مان را داریم. درنتیجه ­گاه به­ درهای بسته می­خورد، با ناکامی مواجه می­گردد، ناامید گشته و مجبور می­شود استرس­‌های زیادی را به ­طور ناخواسته تحمل کند، و سرانجام در دام نگرانی­ها و افکارمنفی می­افتد، و این چالش­‌های دستیابی به آرزوهای بی‌­انتهای انسان گاه به طمع ورزی ختم می­شود و او چشم­ باز می­کند و خود را اسیری در بند و گرفتار می­بیند.

بسیاری از افراد مدیریت افکارشان کار بسیار سختی است، و در نتیجه ذهن‌شان فقط بر روی کمبودها‌، شکست‌ها، ناکامی‌ها و همان درهای بسته تمرکز می‌کند. این افکار هیچ فایده‌ایی دارد؟ به جز درد و رنج و جلوگیری از هر‌گونه تغییر و بهبود. اما چطور می‌توانیم خودمان را از گذشته رها کنیم و فرصت‌های جدید را ببینیم؟ چطور می‌توانیم کاری کنیم که درها و فرصت‌های جدید را ببینیم و وارد در تازه‌ای شویم که برای ما باز ‌شده؟

ولی متاسفانه بیشتر انسان‌ها به‌واسطه‌ی افکار منفی جاری در ذهن‌شان، یاس و ناامیدی، در برابر ناملایمات به زانو در می‌آیند و چون نمی‌توانند برخیزند، منتظر می‌مانند تا کسی پیدا شود و دست‌شان را بگیرد. عوامل زیادی در اطراف ما وجود دارند که افکار افسارگسیخته­ منفی را به ذهن انتقال می­دهند (آدم­‌های منفی­‌گو، شبکه‌های خبری، فیلم‌های ناامیدکننده و…). ذهن منفی اغلب موجب؛ تکدر خاطر، ناشکری، ناامیدی، عدم پيشرفت حتا در برخی اوقات افسردگی می­شود. وقتي فکری منفی به كله­‌مان مي­افتد ديگر از عهده­ کاری برنمی‌­آییم. در حقيقت افکار منفی آتش یک جنگ فرسایشی را در ذهن شعله‌­ور می­کند، که همه­ نيرو و توان ذهني ما صرف مبارزه­ بی­فرجام با آن خواهد شد.

هر واقعه مقداری انرژی مختص به خودش دارد که هنگام وقوع آزاد می‌شود. آدم‌های هوشیار و موفق از انرژی و پتانسیل بالقوه هر رویداد به نفع خودشان استفاده می‌کنند، حتی اگر رویدادی به ظاهر بد و ضد منافع فردی ما باشد. می‌توانیم از انرژی هر واقعه اجتماعی که برایمان پیش می‌آید به نفع خودمان استفاده کنیم. بدین معنی که انرژی تخریبی آن‌ها را برای برخاستن راکت آرزوهایمان مصرف نماییم. این کاری است که انسان‌های زیرک و خلاق انجام داده‌اند و می‌دهند.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید