روانشناسی

آدم منفی‌­باف بدبین است

آدم منفی‌­باف بدبین است - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

ذهن ما مرتب در حال تولید فکر است. شاید بشود گفت: ذهن دو بخش مستقل از یکدیگر دارد (البته به‌ طور فرضی) که در یکی تمامی خاطرات و پیام‌­های منفی و ناخوشایند زندگی ذخیره می­گردد و مدام هم درحال افزودن بر آن است، و دیگری نیز مخصوص ضبط افکار و اندیشه­‌های مثبت، خاطرات خوب و فعالیت‌های خوشایند.

کسی که بنا به شرایطی(چارچوب­‌های فکری)، بیش­تر اوقات، بخش منفی ذهن‌اش حاکم بر زندگی اوست، یا به دلیل احساس خطر و ناامنی روانی، همیشه در حالت دفاعی یا گریز یا تهاجم قرار دارد، نیروی فراوانی را از دست می­دهد. درحقیقت افکارمنفی مثل خوره به جان او می‌افتند و تمرکزش را از میان می­برند، به­ طوری که فرد نمی­تواند به جنبه‌های مثبت امور بیاندیشد.یعنی آدم منفی‌­باف است و آدم منفی‌­باف بدبین است.

متأسفانه وقتی بدبینی فضای ذهن را قبضه­ می­کند، افکارمنفی را زنجیروار یکی پس از دیگری به دنبال خود می­کشاند، که به راحتی می­توانند شیرازه­ و نظام عصبي را تحت‌تاثیر قرار دهند. عامل بسیاری از رفتارهای ناپسند افکارمنفی هستند: پرخاشگری­، انزواطلبی، سهل‌­انگاری، کم ­کاری و…

تصاویرمنفی موجود در ذهن بر اراده‌­ه‌ای مثبت هم غلبه می­کنند و در نهایت آن­ها را به نتايج منفی می­کشانند. آدم منفی‌­باف بدبین است اما پاک کردن و زدودن افکار و اندیشه‌های منفی از مهم­ترین و حیاتی‌ترین مسوولیت‌ها در فرآیند مدیریت ذهن است. بخش مثبت، آرشیو تمامی خاطرات شیرین، زیبا و دوست داشتنی است. هر فکری چه منفی باشد، چه مثبت، احساس و رفتار متناسب با خود را پدید می‌­آورد. فکر مثبت، احساس مثبت و میل به ­کار خلاق پدید می‌آورد. آدم منفی‌­باف بدبین است و از پشت یک عینک سیاه به جهان می­نگرد و نتیجه­ کار با افکارمنفی­ او تناسب دارد.

بخش مثبت برخلاف بخش منفی، نيرو­زاست با مرور خاطرات شیرین و خوب گذشته (به شرطی که دچار حسرت نشویم) می­توانیم انرژی موجود در لحظه­ حال را دو چندان کنیم. خاطرات مثبت گذشته و اتفاقات خوب، ساز و کار ذهن را به خلاقیتی شگفت ­آور وا می­دارد. خوش­بختانه بخش مثبت ذهن از بخش منفی جداست و گویا با فعال شدن یکی، دیگری نقش خود را از دست می­دهد.

سوال مهم این است، چگونه می­توان از بخش منفی به بخش مثبت ذهن رفت؟ آیا دست خود ماست یا تابعی از شرایط بیرونی است؟ جالب­ترین مساله­ ذهن، تضمین آزادی انتخاب است، اختیار شخص در گزينش بخش مثبت يا منفي براساس عادت­‌ها و آموزش‌های قبلی او می­باشد.

توجه، تکرار و هیجان

سه کلید مهم ثبت اطلاعات در ذهن هستند. اگر توجه شخص به امور منفی باشد، بلافاصله بخش منفی ذهن فعال می­شود و تمایل شدیدی هم برای برجسته کردن افکارمنفی­ دارد و از آن­جا که افکار مُسری هستند، یک فرد منفی‌باف می­تواند یک فضای سالم را به جهنمی از اندیشه‌های منفی تبدیل کند. ولی با به ­کار بردن درست این کلیدها (توجه، تکرار و هیجان) درست است که آدم منفی‌­باف بدبین است ولی می­توان سدی در برابر تأثیرپذیری منفی از محیط و اطرافیان ساخته و خود را در وضعیت مثبت نگه داریم.

ماندن در بخش مثبت به معنای نادیده گرفتن جنبه­‌های منفی کار و زندگی نیست، بلکه به معنای نماندن در منفی­‌ها و بالا بردن توجه به جنبه­‌های مثبت­ است، تا نیروی لازم برای غلبه بر موانع را پیدا کنیم، یا حداقل از پدید آمدن موانع جدید پرهیز نماییم. ذهن مثبت بهترین راه­‌حل­ یاب مشکلات است. یکی از معمول­ترین نقطه ضعف‌های انسان­، افکارمنفی و ناامیدکننده‌ای هستند که موجب ترس و نگرانی نیز می­شوند. بعضی از افراد آن‌­قدر در سرکوب این دشمن، تعلل می­کنند که دیگر مهار آن غیرممکن و حتا بخشی از عادت روزانه­ آن‌ها می­شود.

اگر کاری را ­نتوانیم خوب انجام ­دهیم، ممکن است فکر کنیم از نظر شخصیتی نقطه ضعف داریم و دچار احساس حقارت شویم. ولی اگر درست بیاندیشم شاید ریشه­ آن را ناشی از تاثیر رفتارهای نادرست دیگران در دوران کودکی با خود بیابیم. این­که توسط چه کسی مهم نیست، مهم این است که ما آن‌ها را به­ خاطر سپرده‌­ایم و اگر فراموش­شان نکنیم، آن­ها تبدیل به عقده‌­های روانی شده و ما را از بین خواهند برد؛ یعنی هر زمان که کوشش می­کنیم تا برای بهبود وضعیت درسی، شغلی، روابط ­­اجتماعی یا به­ طورکل زندگی‌­مان، تلاش مثبتی را آغاز نماییم، وجود آن نقاط ضعف باعث بروز افکارمنفی می­شوند و ما را از انجام کار، منصرف می­کنند.

هنگامی­ که خاطرات قدیمی روی انسان اثر منفی می­گذارند، تنها افکار مثبت به ما کمک  می­کنند. خاطرات کهنه­ (احیانا حس گناه، حسرت، ترس، غم، اضطراب و…). آدم منفی‌­باف بدبین است هم­چون یک «سی­ دی» خراب، کلمات و عبارات منفی را مدام در ذهن تکرار می­کنند تا آن­که در افکار ما جا بگیرند و نهادینه و کم­ کم عادی شوند.

اما می­توانیم آن­ها را با جایگزین کردن افکارمثبت از ذهن خود پاک یا بی­اثر کنیم، اما عمل به این فرضیه­ ساده، شاید کمی مشکل باشد، فقط باید از ته دل خواستار آن باشیم. ابتدا کلمات، افکار و خاطرات بد را به یاد آورده و همه را بنویسیم. می­توانیم برای هر کدام جمله­ و کلمه‌­های متعادل ­کننده‌­ای بیاییم.

اگر در ذهن ما این جمله نقش بسته که:

«من آدم بی‌­عُرضه و دست و پا چُلفتی هستم»

می­توانیم با این جمله آن را خنثا کنیم:

«من برای هرکاری به اندازه­ کافی توانایی دارم»

پس از نوشتن این­گونه جملات، آن­ها را روی میز کار یا هر جای خانه قرار دهیم. هنگامی­ که خاطره‌­ای بد یا ­فکری ­منفی به ذهن هجوم می­آورد، به این روش آن خاطره­ قدیمی بد یا فکر منفی را کم رنگ کرده یا متعادل­تر در ذهن خود جای ­دهیم. هرچه هست باید باور کرد که شخصیت امروز ما با دیروز (چند سال قبل) بسیار فرق دارد و درگذر زمان و کسب تجارب بسیار تواناتر و مقاوم­تر شده­‌ایم.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید

2 دیدگاه

  • […] افراد منفی‌­نگر به­ طور معمول دایره­ افکار محدودی دارند و مدام به دور یک حلقه­ تدافعی می­گردند و یک دایره­ تسلسل باطل برای خود ایجاد می­کنند. آن­ها اغلب در مورد موقعیت، اطرافيان، خودشان و به ­طورکلی همه چیز منفی صحبت می­کنند، همان حرف‌های همیشگی را بارها و بارها تکرار می­کنند. آن­ها انگشتان­شان را آماده نگه داشته­‌اند تا مدام به سوي ديگران گرفته و آن­ها را مقصر قلمداد کرده و فراموش می­کنند که بیش­تر اوقات، خودشان مسوول تمام وقایعی هستند که برای­شان اتفاق مي­افتد، بعد هم متعجب مي­شوند كه چرا هميشه ناراحت و پريشانند. […]