مدیریت بحران و اعمال خشونت:
تا به حال در شرايطى بحرانى و خطرناك قرارگرفتهايد؟ دعوای خانوادگی، مشكلات ادارى، بانكى، حادثه رانندگى، سرقت، حمله اوباش و… كمى فکركنيد و واكنش خود را، در آن زمان، به ياد آوريد. آيا پرخاش كرده و عصبانى شديد، تسلیم شدید، يا با قدرت و قاطعانه مشکل را حل كرديم؟
واكنش مناسب نشان دادن، بستگى به عوامل زیادى دارد. رسيدن به درگيرى فيزيكى، آخرين مرحله از سلسله مراحل متعددى است، كه قبل از آن، بالقوه وجود دارند. بيشتر كسانى كه قرباني درگیریهای خشونتآميز مىشوند، درحقيقت خودشان يكى از عناصر وقوع آن هستند، چون روند شكلگیری خشونت را تشخيص نمیدهند. گرچه، دلايل متعددى براى وقوع حادثهاى خشن، مىتوان برشمرد، اما بىترديد یکی از عمدهترين علتها، خطاى قربانى در برخورد مناسب است (تغيير حالت ناخواسته او از طبیعی به پرخاشگرى).
به مجردى كه قربانى عصبانى شد و شروع به پرخاش و داد و فرياد در جهت احقاق حق یا حفظ امنيت خود كرد، در عمل شعله خشونت را روشن كرده است (البته برای افراد عادی این یک واکنش طبیعی است). در وضعيتى كه دچار اضطراب هستيم و ضربان قلب تند شده و تنفس نامنظم (درفضایی ملتهب و آکنده از خشونت)، بهترين راه چاره، مديريت آن است (مديريت بحران، شاید عقب نشينى، سكوت، بىتوجهى يا داد و فرياد و… باشد، به شخص و اوضاع بستگى دارد). بيشتر اشخاص در شرايط بروز بحرانی عصبى و روحى، نمىتوانند راه حلی مناسب و درست پیدا کنند و شيوه صحيحى را برگزينند، چون آنان دانش مديريت بحران و جلوگيرى از خشونت را ندارند.
اگر قدرت تشخيص وضعیت روحى طرف مقابل يا جمعى كه در آن قرار گرفتهايم را داشته باشيم (قبل از رسیدن به مرحله بحرانی)، یعنی میزان خشم او/آنان را درک کنیم، شاید بتوانیم با اتخاذ تصميمی درست به سوى پايان دادن خطر بحران برويم. در بعضی مواقع، يك لبخند ساده براى غلبه بر بحران، نشان از صلابتی پيروزمندانه دارد. هر چند برخى افراد آن را رفتارى احساسى قلمداد مىكنند، ولى عملى پخته و سنجيده و حركتى خردمندانه است كه از شعور انسانی آگاه سرچشمه میگیرد.
نمىتوان براساس نشانههاى جزیى وارد عمل دفاع يا مقابله به مثل شد. هيچگونه عمل خشونتبار به عنوان دفاع وجود ندارد. شايد نتيجه يك درگيرى خشونتبار، يك عمر پشيمانى باشد. بايد شك، ترديد و دودلى را برطرف كرد و به شعور و تدبير اتكا نمود. يكى از روشهاى بسيار مؤثر و مفيد در مجموعه تعليمات مدیریت بحران، شيوه كلامى است. بايد روشهاى گفتگو (دهن به دهن شدن) با دیگران را ياد بگيريم. مهارت كلامى در برخى از رويارويىها یا تعرضات خصمانه، موجب متوقف ساختن طرف متخاصم و ختم به خیر شدن ماجرا، قبل از ورود به مرحله درگيرى و خشونت است.
بدون شك، در خيلى از موارد، اين شيوه مثل جادو عمل كرده و چنان ثمربخش بوده، كه قربانیانی که آن را به كارگرفتهاند، از قدرتاش متحير شده بودند. اغلب جنايتكاران و خلافكاران، وارد درگيرى لفظى و كلامى ميشوند تا ميزان قدرت و توانايى طعمه خود را بسنجند. اكثر قريب به اتفاق خلافكاران از رويارويى با فردى محكم و قوى روىگردانند و ترجيح مىدهند سراغ افراد ضعيف و نحيفى بروند كه درصد برترى بر آنها زياد است.
برخی موارد، گفتگوى دوستانه در اثر شوخیهای نا بهجا تبدیل بحرانی خشن و خصمانه مىشود
برای نجات خود، بايد شيوهاى را انتخاب كرد طورىكه خودمان نيز از نحوه عملمان، متعجب شويم. نبايد تابع جریان بحران شویم و واكنشی احساسی نشان دهيم. الگوهاى رفتارى خود را در رويارويى با بحران شوم بشكنيم. به هر حال بايد راهى پيدا كرد. سادهترين مثال اينگونه رفتار، تبسم زدن و خنديدن به طعنه و كنايههاى ناچسب مهاجم، به جاى بیتفاوتی است. در هرصورت به كار بردن تدبيرى عاقلانه برای خروج در اولین فرصت، باید فکر اصلى باشد.
چند راهكار دررابطه با شرايطی كه حس درونىمان اعلام خطر میکند:
الف – از قرارگرفتن در موقعيتى كه احتمال پيش آمدن اتفاقى ناگوار مثل: درگيرى خصمانه به ویژه با فردى آشنا وجود دارد، پرهيز كنيم; در صورت اجبار، با نقش بازى کردن و تظاهر، اوضاع را به نفع خود تغییر داده و در اولين فرصت از صحنه خارج شويم.
ب – گذراندن وقت با کسی كه احساس راحتى و آرامش نداريم و اغلب بودن درکنار او سؤظن و نگرانى در ما ایجاد مىکند را تا حد ممكن كوتاه کرده و در صورت امكان حذف نماییم.
ج – گفتگو در موضوعات مختلف، تغيير مسير بحث، استفاده از مهارتهاى كلامى در مُجاب کردن يا منحرف ساختن حواس اشخاص دیگر را تمرين كنيم. چگونگی خروج از موقعيتهاى مشكوك حتا فرار از چنگ افراد آشنا و ناآشنا را بیاموزیم.
د – براى پيدا كردن آمادگى لازم، درباره موقعيتهاى احتمالى كه موجب آزار روحى و يا جسمى مىشوند، با افراد متخصص و با تجربه مشورت كنيم. تصويرسازى ذهنى، نوعى آمادگى به حساب میآید که در صورت قرارگرفتن در هر وضعيت بغرنجي، توان مقابله و دفاع را، چه كلامى چه فيزيكى، بالا میبرد.
توانايي و مهارت كلامي در خيلي موارد مثل جادو عمل ميكند
آيا اِعمال خشونت در مدیریت بحران نتیجه دارد؟ خشونت و دفاع، دو فرايند متضاد هستند; يعنى براى دفاع از خود نمىتوان دست به خشونت زد، بلكه در برابر خشونت، بايد از خود دفاع كرد. درك و فهم هردو مفهوم و اختلافات بالقوه موجود در هر يك، كمك بزرگى در روبرو شدن با وضعيتى بحرانى و مهار آن است. اگر هركس برداشت نادرستى از مفاهيم خشونت و دفاع داشته باشد; به سادگى، هنگام دفاع، راه اشتباه را پيش گرفته و بی درنگ وارد فاز خشونت مىگردد.
مهار بحرانهای بالقوه خشن، چون با موضوعی پیچیده روبرو هستیم، توسل به خشونت به حادثه در شرف وقوع ابعاد وسیعتری داده و آن را غیرقابل مهار میکند. یکی از روشهای موثر تامل و خونسردی برای برون رفت از بحران پیش آمده است. خشونت، ابزار پرخاشگرى میباشد; فردى عصبى و پرخاشگر دست به خشونت مىزند. شخص قاطع و محكم از زور خود، براى مهار خشونت بهره مىبرد. خط حايل بين خشونت و دفاع، بسيار باريك است. بسیاری از افراد، در وضعيتى سرشار از تهديد و خطر، به سادگى، دست به خشونت بى معنى مىزنند، و براين باورند كه از خود دفاع كردهاند. در هر نوع دفاع، توسل به زور، روشى است كه مىتوانيم انتخاب يا از آن پرهيز نماييم.
اتخاذ تصميم به درگيرى لفظى يا فيزيكى بستگى به ما دارد. هركسى نتيجه عملاش را مىگيرد. نمىتوان آشكارا گفت چه باید كرد: هر موقعیتی برای خودش منحصر به فرد است. ولی آن چه مسلم است شناخت و تجربه و استفاده از پتانسیلهای احتمال موجود در محیط و آزادسازی آنها در جهت فرو نشاندن و مهار و مدیریت بحران مهمترین موضوع است.
دفاع، فرايندى منطقى و هوشمندانه است درحالىكه خشونت، بىمنطق و افسار گسيخته
در هر بحرانی، حالات و شرايط متعددى وجود دارد كه واكنش نشان دادن به هركدام، با ديگرى تفاوتهاى فاحشى دارند; از قبيل: ميزان تهديد چه قدر است؟ تهديد روانى است يا فيزيكى؟ چه طور بايد برخورد كنيم تا وارد فاز خشونت نشده و تنش را کم کنیم؟ جمع سؤالاتى از اين دست، ما را به تعداد زيادى سؤال تازه مىرساند که برای پاسخ به هرکدام باید جزییات بیشتری را بررسی کرد.