بلوای ذهنی :
انسان پس از دوران بلوغ و وارد بزرگسالی شدن کمکم در آستانهی روبرو شدن با مسایل و مشکلات زندگی به صورت جدی میشود. منظور دست و پنجه نرم کردن با معضلات و گرفتاریهای مختلف زندگی مثل: تحصیلات، شغل،کسب در آمد، محیط کار، ازدواج، و دیگر تعاملات اجتماعی که هر یک تبعات خاص خود را دارد که گاه پیچیده و گاه ساده است. به طور کلی هر فردی که درگیر فعالیتهای اجتماعی باشد قطعا مجبور خواهد بود با مشکلات و گرفتاریهای متعددی روبرو شود. انسان امروز در فضای مدرنیته شهری درگیر یکسری معضلات بعضا عجیب و غریبی است که نیم قرن پیش از این معنی نداشت.
درگذشته بیشتر وقت روزمره زنان و مردان به انجام کارهای ساده و عادی زندگی سپری میشد، از پخت و پز و شست و شو تا کشاورزی و کارهای یدی برای کسب حداقل درآمد برای قوت لایموت روزانه گرفته، تا اعضای خانواده بتوانند از حداقل آسایش برخودار باشند. یعنی تحرک زندگی در لایههای سطحی خیلی زیاد بود و درگیری ذهنی، استرس و فشار روانی بسیار کم. ارتباطات اجتماعی به معنی امروزی کمتر بود، ولی روابط خانوادگی مستحکمتر بودند.
امروز ماهیت زندگی انسان تفاوت کرده، شهرها خیلی بزرگ، پرجمعیت و تودرتو شدهاند، رفتوآمد شهری و آلودگی هوا زیاد شده، ولی تحرک فیزیکی کم شده است. گرچه ارتباطات اجتماعی زیاد شده، ولی روابط اجتماعی با دیگران، حتا نزدیکان، کاهش یافته است. در چنین شرایطی خیلی از آدمها احساس تنهایی میکنند.
از طرفی حجم اطلاعات، آگاهی و دانشی که انسان امروزی دارد به نسبت انسان ۵۰ سال پیش هزاران برابر بیشتر شده ولی اغلب فکری برای پردازش این اطلاعات و آگاهیها نمیکند. ما با حجم بسیار گستردهای از اطلاعات مواجه هستیم که در ذهنمان شورش و ازدحامی تخریبی درست میکنند که فقط منجر به استرس ذهنی میشود. ما نمیتوانیم همه نوع اطلاعاتی را وارد ذهن خود کنیم، چون مجبوریم در فضای ذهن برای طبقهبندی، چیدهمان و دستهبندی این اطلاعات انرژی ذهنی زیادی هم مصرف کنیم، درنتیجه باید دست به انتخاب بزنیم و در بعضی زمینهها خود را حرفهای کنیم و بقیه اطلاعات را فیلتر نماییم.
وقتی سیل جاری شود، انرژی تخریبی آب همه روستاها وشهرهای سر راه نابود میکند. انسان با ساختن سد انرژی تخریبی آب را مهار میسازد و با مدیریت درست از آن برق تولید میکند یعنی انرژی تخریبی منفی آب تبدیل به انرژی مثبت میشود.
اگر قرار است ورزش کنیم نمیتوانیم چند رشته ورزشی را باهم انجام دهیم چون احتمالا از اساس باهم سنخیت ندارند، در فضای ذهنی هم با چنین معضلی روبرو هستیم، گرچه اطلاعات مختلفی وارد ذهن میشوند، ولی ما نمیتوانیم هم متخصص اقتصاد باشیم، هم از مسایل کشاورزی سر در بیاوریم، در عین حال کارشناس سیاست باشیم، استاد خیاطی یا آشپزی هم باشیم و یک معمار ممتاز هم به حساب بیاییم و… خیلی از افراد به ویژه مردان خودشان را علامه دهر میدانند و فکر میکنند در بیشتر مسایل اطلاعات کافی دارند و این اشتباه بزرگی است که اغلب انجام میدهند.
اگر کسی علاقمند به امور ورزشی است و قصد پیشرفت دارد، باید فضای ذهنیاش را برای کسب اطلاعات مختلف ورزشی آماده کند و در بسیاری از موضوعات حاشیهای دیگر خود را فیلتر نماید. اظهارنظرهای رنگارنگ در رشتههای متنوع نشان میدهد که اطلاعات پراکنده و غیرتخصصی فضای ذهنی فرد را اشغال کرده است، و این به معنای بلوای ذهنی است که بحران ذهنی درست میکند. برای غلبه بر چنین معضل ذهنی نیاز به یک مدیریت ذهنی داریم.