روانشناسی

جادوی افکار

جادوی افکار - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

جادوی افکار :

افکار می­توانند سرنوشت هر انسانی را زیر سُلطه­ خود بگیرند. تاریخچه­ زندگی هر انسانی، برای او مجموعه‌ای را فراهم می­کنند که آن­ را خاطرات می­گویند. خاطرات، چه آن­چه به ­وضوح در خاطر نقش بسته و چه آن­هایی که نهان شده، در زندگی روزمره و رفتار هرکسی می­تواند نقشی سازنده یا مخرب داشته باشد. یکی از معمول­ترین نقطه ضعف­‌های انسان­، افکارمنفی و ناامید کننده­‌ای هستند که موجب ترس و نگرانی نیز می­شوند. بعضی از افراد آن­قدر در سرکوب این دشمن، تعلل می­کنند که دیگر مهار آن غیرممکن و حتا بخشی از عادت روزانه­ آن­ها می­شود.

اگر کاری را ­نتوانیم خوب انجام ­دهیم، ممکن است فکر کنیم از نظر شخصیتی نقطه ضعف داریم و دچار احساس حقارت شویم. ولی اگر درست بیاندیشم شاید ریشه­ آن را ناشی از تاثیر رفتارهای نادرست دیگران در دوران کودکی با خود بیابیم. این­که توسط چه کسی مهم نیست، مهم این است که ما آن­ها را به­ خاطر سپرده‌­ایم و اگر آن­ها را از بین نبریم و فراموش نکنیم، آن­ها ما را از بین خواهند برد؛ یعنی هر زمان که کوشش می­کنیم تا برای بهبود وضعیت درسی، شغلی، روابط اجتماعی یا به­ طور کل زندگی­مان، تلاش مثبتی را آغاز نماییم، وجود آن نقاط ضعف باعث بروز افکار منفی، می­شوند و در نهایت ما را از انجام کار، منصرف می­کنند.

جادوی افکار. هنگامی­که خاطرات قدیمی روی انسان اثر منفی می­گذارند، تنها افکار مثبت فرد به او کمک می­کند. خاطرات کهنه­ (که احیانا حس گناه، حسرت، ترس، غم، اضطراب و…) هم­چون سدی خراب، کلمات و عبارات منفی را مدام در ذهن تکرار می­کنند تا آن­که در افکار ما جا بگیرند و نهادینه شوند و کم­ کم به­ صورت عادی درآیند همه این‌ها را به عنوان جادوی افکار میتوان نام برد.

اما می­توانیم آن­ها را با جایگزین کردن افکار مثبت از ذهن خود پاک و یا این­که بی­ان کنیم، این فرضیه راحت است اما عمل به آن شاید کمی مشکل، فقط باید از ته دل خواستار آن باشیم. ابتدا کلمات، افکار و خاطرات بد را به یاد آورده و همه را بنویسیم. می­توانیم برای هر کدام جمله­ و کلمه‌های متعادل­‌کننده­‌ای بیاییم.

اگر در ذهن ما این جمله نقش بسته که:

«من آدم بی عرضه و دست و پا چُلفتی هستم»

می­توانیم با این جمله آن را خنثا کنیم:

«من برای هر کاری به اندازه کافی زرنگ و باهوشم»

پس از نوشتن این­ گونه جملات، آن­ها را روی میز کار و یا در هر جای خانه یا محل کار قرار دهیم. هنگامی­ که خاطره ­ای بد یا ­فکری ­منفی به ذهن هجوم می­آورد، به این روش آن خاطره­ قدیمی بد یا فکر منفی را کم رنگ کرده یا متعادل‌تر در ذهن خود جای ­دهیم. هرچه هست باید باور کرد که شخصیت امروز ما با دیروز (چند سال قبل) بسیار فرق دارد و درگذر زمان و کسب تجارب بسیار تواناتر و مقاوم­تر شده‌ایم.

 بدبینی هم بیش­تر یک نگرش است، و عوامل مختلفی در شکل دادن به آن دخیل بوده، که بیشتر معلول فشارهایی است که فرد در طول زندگی تجربه کرده، فشارهایی که بسا خود از علت آن بی‌اطلاع می­باشد، اما در ضمیر ناخودآگاه او انباشته شده. معمولا بدبینی را با پوچی‌گری همراه می­دانند، اما این­‌ها لزوما یکی نیستند.

بدبین از جادوی افکار خبر ندارد و جهان را بد می‌بیند و خوش­بین خوب، ولی پوچ­گرا کسی است که برای زندگی هیچ غایت معقولی نمی­شناسد و جهان در کام او تلخ است. بدبینی حساسیتی منفی و نسبی نسبت به زندگی است. گاهی شخص در یک برهه از زندگی مدتی بدبین است. گاهی فرد به اوضاع خود بدبین است، ولی زندگی دیگران را خوش می‌پندارد، اما گاهی بدبینی وسعت می­گیرد و جهان را در نظر انسان آکنده از رنج و عذاب می‌نمایاند.

بدبين يا بايد از همه کس دوری کند، يا فقط تظاهر به دوستى نماید، و خود را چنان نشان دهد كه نيست و چون بدبین است؛ نمى‌­تواند در برخورد با دیگران و رويدادها بدون نظر و بی‌طرف رفتار کند. درنتيجه دچار قضاوت نادرست و نسنجیده مى‌شود که موجب بهره نگرفتن از فرصت‌ها و افراد با ارزش است.

آن­چه اغلب بدبینان برای ترویج دیدگاه خویش انجام می­دهند ارائه فضایی تیره و غمبار از زندگی و تصویر عجز و درماندگی انسان است. در ذهن فرد بدبین چيزهاي منفی زیادی بارور مي‌شود مثل آن­ که گلوله­ برفی تبديل به بهمن گردد. آدم بدبین به همه چيز و همه كس، با شك و ترديد نگاه کرده و آن­‌ها را تهديدآميز تلقي مي­كند، و اغلب اوقات حالت دفاعي به خود می­گیرد. تجارب فردي ويژگي‌هاي ارثي و عوامل زيست­ شناختي، نقش مهمي در شكل­‌گيري و بروز بدبینی دارند

«برای بهبود شرایط زندگی، خاطرات قدیمی را فراموش، کم رنگ یا متعادل کنیم»

با کلام می­توانیم روند رویدادها را تغییر دهیم، خواست درونی تعیین­ کننده­ افکار ماست (همان جادوی افکار)، نه اتفاقات روزمره (البته بیش­تر مواقع) وقتی به چیزی فکر می­کنیم در واقع آن ­را به فضای ذهن­مان دعوت کرده­‌ایم (چه خوب، چه بد). وقتی درباره­ آینده صحبت می­کنیم واژه­‌هایی را به­ کار ببریم که در آن­ها تحقق آرزوهایمان وجود داشته باشند. بهتر است سعی کنیم قالب­‌های فکری نادرست و کلمات منفی را درون خودمان ویران سازیم، تا هنگام سخن گفتن از قدرت کلام بهره­ کافی ببریم، یعنی با استفاده از کلمات امیدوار کننده در خود و اطرافیان شور و شوق ایجاد نماییم.

در گذشته­ می­گفتند: «نفوس بد نزنید یا حرف خوب بزنید» این اصطلاح به اصل مثبت‌اندیشی و دوری از منفی‌نگری بازمی­گردد که با انتخاب واژه­‌ها و کلام درست خودمان می­توانیم انرژی روانی مثبت به خود و دیگران بدهیم (خود کلامی مثبت). زندگی مانند آینه است که همواره تصویر ذهن را منعکس می­کند. می­توان شادی، مثبت‌اندیشی، مهربانی، گذشت را در آن دید، یا غم، نارضایتی، کینه و تصاویر سخت و تاریک.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید