آتش دوستانه :
همانگونه که برای رسیدن به آب اگر یک میلیون چاله یک وجبی هم حفر کنیم، به نتیجه نمیرسیم، برای یافتن جواب هم با افکار غیر متمرکز و پراکنده راه به جایی نمیبریم
ما نمیتوانیم رفتار دیگران را مطابق ميلمان محدود يا مهار کنیم (مثل پدر و مادر ایرادگیر و…) اما اگر ذهن قدرتمندی داشته باشیم، میتوانیم واکنش مناسبي نسبت به رفتار آنها از خود نشان دهيم، تا تأثیرات منفي و ناراحتكننده اعمالشان را (تا حد امكان) كاهش دهیم. برخی اعمال و رفتار منفی دیگران باعث ناراحتي و آزردگي ما ميشود، ولی مهم، چگونگی پاسخی موثر به آنها است.
اولین نوع از رفتار بالقوه مضر را بهاصطلاح «آتش دوستانه» ميناميم
منظور از آتش دوستانه، رفتار بدون قصد و غرض کسی است که برای ما آزاردهنده میباشد. گرچه ممكن است چنین افرادی هیچ انگیزه و غرض خاصی نداشته باشند، اما عمل شان برای ما خصمانه محسوب ميشود. فرض کنیم قصد شرکت در آزمون دانشگاه را داریم، هنگام خارج شدن از خانه پدرمان میگوید: «موفق باشی، اما اگر قبول نشدی ناراحت نشو». بدون شک پدرمان هیچ منظور بدی ندارد، اما کلماتیکه به کار برده، باعث میشود بر اعتماد به نفس ما تأثیر گذارد و یا مضطربمان کند. این نوعی از «آتش دوستانه» است. يا سادهتر: از خانه میخواهیم بیرون برویم مادرمان صدایش درمیآید: «باز راه افتادی تو خیابون؟» یا شبیه آن «چه قدر در یخچال رو باز میکنی؟» و امثالهم.
بیشتر ما شبیه این جملات را شنیدهایم. یکی از انگیزههای متداول رفتار پدر و مادر؛ نگرانی آنها درباره موفقیت و زندگی ماست اين نگراني ربطي به حسادت آنها يا توانايي ما ندارد، بلكه بیشتر ناشي از ترسهای خودشان ميباشد. غالب افراد نگرانی و ترس درونی خود را به دیگران هم بسط ميدهند. اگر شخصی از چیزی ترسیده باشد، وقتی احتمال روبرو شدن ما با همان موضوع را ببیند، نگرانی در او پا ميگيرد؛ که نکند ما هم نتوانیم از پس آن کار برآییم؟
باید به درستی با چنین رفتاری (آتش دوستانه) مواجهه شده و با آنها کنار آمد. دراين موارد دو نکته کلیدی وجود دارد:
اول: کسی که اینگونه حرف میزند گرچه ممکن است به ما آسیب برساند، اما به طور قطع قصدی جز ابراز نگرانی ندارد.
دوم: چنین رفتار دیگران تنها باعث آزار ما نمیشود، بلکه ترس گوینده را هم فاش میکند.
بهترین راه برای کنار آمدن با چنین برخوردهای مخرب بدون قصد و غرض این است که: از فرد به خاطر نگرانیاش تشکر کنیم، سپس توضیح دهیم که ما او را درک میکنیم، اما جملهای که گفته، ممکن است، اعتماد و اطمینانمان را خدشهدار کند. در زندگی همه ما کسانی حضور دارند که نسبت به آنها مسوولیت داریم؛ مادر، پدر، همسر، فرزندان، خواهر و برادر، فامیل، همسایه، زیردستان و… طبیعی است که در برابر خواستههای این افراد بیتفاوت نیستیم و لازم است در بسیاری زمینهها به آنها کمک کنیم.
ولی موضوع این است که اگر در دام کشمکش روزمره با والدین (پدر یا مادر) بیفتیم؛ بازنده اصلی ما هستیم چون جنگ و مرافه بی فرجام با کسی که ما را بزرگ کرده در دامان او رشد کردهایم و اغلب اختلاف سلیقه و نظر زیادی بینمان هست، جنگی از ابتدا مغلوب به شکست ماست.