نوجوان بزهکار، ثمره خانوادهی نابسامان است. ترک خانه و بزهکاری یکی دیگر از پیامدهای جبران ناپذیر نابسامانی و تشنج در کانون خانواده است. نوجوانان دختر یا پسر پس از سالها تحمل وضعیت نابسامان خانواده، سرانجام عنان خود را از دست داده و به امید رهایی از آشفتگیها، نزاع و درگیریهای روزمره والدین از ظلم خانه به ظلم جامعه پناه میبرند. غافل از این که روزهای به مراتب سختتری در انتظارشان است.
اغلب نوجوانان جدایی یا درگیریهای میان والدین را از عوامل موثر بزهکاری خود میدانند و حتی حاضر به بازگشت به خانه نیز نمیشوند. باتوجه به این که والدین مهمترین نقش و مسئولیت را در آینده و شکلگیری شخصیت نوجوانان دارند، باید نسبت به وضعیت آنان حساسیت بیشتری داشته باشند و نگاه و نوع برخوردشان را تغییر دهند. در غیر اینصورت هر ساله با تعداد بیشتری از پروندههای بزهکاری در دادگاهها مواجه خواهیم بود
تحقیقات انجام شده در ایران طی دهههای اخیر بیانگر رابطهای معنادار بین گسیختگی خانوادگی و بزهکاری جوانان است. خانواده نابسامان، پرمشاجره، منهدم و متلاشی بر بزهکاری جوانان نقشی مستقیم دارد. همینطور بیثباتی و تزلزل خانوادگی عامل مهم دیگری در بزهکاری جوانان است.
از آنجایی که اهمیت نقش پدر و مادر در پرورش عاطفی و اجتماعی جوانان انکار ناپذیر است و بیثباتی و از هم پاشیدگی خانوادگی در اثر فقدان پدر یا مادر یا هر دو به علت مرگ، طلاق و غیره زمینهساز بزهکاری جوانان میباشد. درحقیقت وجود پدر و مادر در خانواده به عنوان یک سرمایه اجتماعی محسوب میشود، و رفتار بزهکارانه با حمایت گروههای هم سن و سال هم نوعی تلاش برای ایجاد هویت است، اگرچه این هویت منفی باشد.
روابط والدین با یکدیگر و با فرزندان در پرورش عاطفی و اجتماعی جوانان نقش موثری داشته و ناسازگاری زناشویی والدین میتواند موجب گرایش فرزندان به بزهکاری شود. از طرف دیگر، سازگاری والدین و روابط منطقی و محبتآمیز بین والدین و فرزندان که به وحدت خانوادگی میانجامد میتواند ارتباط جوانان را با گروههای بزهکار محدود ساخته و از گرایش آنان به بزهکاری بکاهد.
بیشتر جوانان بزهکار با والدین خود تعارضات و اخلاقات آشکار دارند، یعنی درحالی که با والدینشان به سختی ارتباط برقرار میکنند، تعامل آنان با دوستانشان به سهولت انجام میگیرد. در محیطهای خانوادگی که جوانان رفتار خشونتآمیز والدین و سطوح بالایی از تضاد را تجربه میکنند و کیفیت روابط متقابل خانوادگی نازل و پایین است، گرایش آنان به بزهکاری هم بیشتر است.
صاحبنظران بر این باورند که احساس محرومیت جوانان در خانوادههای با پایگاه اقتصادی- اجتماعی پایین(موقعیت شغلی، سطح تحصیلی و درآمد والدین)، نبود شرایط مناسب زندگی و ارضای نامناسب نیازهای جوانان، آنان را به سمت بزهکاری سوق میدهد. یعنی نوجوان بزهکار، ثمره خانوادهی نابسامان محسوب میگردد.
از همه مهمتر ناتوانی والدین از عرضه و ارائه پاداشهای مناسب به رفتار بهنجار فرزندان همچنان نیازهای نوجوانان را در کسب کامیابیهای روانی به تاخیر انداخته و به نوعی آنان را به سوی آسیبهای اجتماعی سوق میدهد.