بیشتر انسانها سرشار از احساسات متراكم شده منفي (ترس، اضطراب و خشم) هستند كه در طول زمان، در آنها انباشته شده و همچون مخزن گاز قابل اشتعالاند. بدبختانه، انسان اغلب خشم خود را متوجه بخشهایی (یا کسانی) میسازد که نقشی در ایجاد مشکلات او نداشتهاند. کودکان و نوجوانان از طریق بازی و فعالیتهای بدنی و فعالیت ورزشی، اطلاعات لازم را برای زندگی اجتماعی به دست میآورند و برای پذیرفتن مسوولیت در جامعه آماده میشوند.
بازی و فعالیت ورزشی، میدان تمرین مناسبی برای ارزشگذاری و جهتگیری رغبتها، هیجانها و عواطف و گرایشهای فطری نوجوانان ایجاد میکند و مفاهیمی چون نوعدوستی و تعاون ایثار، فداکاری و گذشت را به آنها میآموزد. فعالیت ورزشی مداوم، سطح انرژی را در بدن افزایش داده و هورمونهایی مانند: تستوسترون و اندورفین تولید میکند که ورزشکار را در حالت روحی مثبتتری قرار میدهد، یعنی چشمانداز روشنی از زندگی، در مقایسه با زمان بیکاری، ایجاد میکند. علاوه بر آن به سلامت و تناسب اندام نیز کمک کرده که میتواند نقش مهمی در افزایش اعتماد به نفس ورزشکار ایفا کند.
درگذشته دانشمندان تصور میکردند؛ مغز بعد از دوران کودکی دیگر رشد نمیکند، ولی اکنون میدانند که مغز به رشد خود ادامه میدهد. مغز مانند عضلات بدن میتواند با تمرین، تناسباش را حفظ نماید. در نظر گرفتن این مساله به خصوص در نوجوانان و جوانان که دارای انرژی (کارمایه) جنب و جوش فراوانی میباشند، بسیار مهم است. هر انسانی آرامش روانی تــوام با نشاط پس از فعالیت ورزشی را تجربه کرده است. فراوانی تحرک و فعالیت بدنی مردم درگذشته یکی از دلایل عدم شیوع بیماریهای روانی به خصوص اضطراب و افسردگی بوده است!
همه ما توانایی (پتانسیل) رسیدن به هرچیزی که دلمان میخواهد را داریم. به طور قطع سختیها و مشکلات زیادی در مسیر وجود خواهند داشت. پیامد غیرقابل اجتناب پیشرفت همین است. سختیها و مشکلات را نباید مانع انسداد جاده رشد بدانیم، بلکه باید آنها را به عنوان نشانههای راه موفقیت ببینیم. به عنوان یک ورزشکار، بهتر است قدم مثبتی برای خروج از منطقه راحت برداریم و به سوی پیشرفت حرکت کنیم. در این مسیر با افکار منفی، شک، اضطراب، ترس، استرس و… روبرو میشویم. مهم نیست، هرچه بیشتر با مقاومت ذهنی مقابله کنیم، قدرتمندتر شده و زودتر به خواستههایمان میرسیم.
در آموزشهای جسمی (مثل بار اضافی فعالیت ورزشی) اصلی وجود دارد به نام «اصل سازگاری با خواسته تحمیل شده». این اصل به این معنی است که بدن ورزشکار برای برطرف کردن چالشهای ویژه (تمرینات سخت، فشار طاقت فرسای اردوهای ورزشی و…) در اکثر موارد سازگار میشود. اگر با دیگران دیگر خوب و مثبت برخورد کنیم، بازتابهای مثبت آن به مسیر زندگی ما باز میگردد. وقتی به دیگران انرژی مثبت میدهیم، اول خودمان باید سرشار از نیرویی فزاینده باشیم تا بتوانیم آن را از درون به بیرون جاری کنیم.