برخی والدین سوال میکنند آموزش بهداشت روانی کودک از چه موقعی باید شروع گردد و چگونه رعایت شود؟ پاسخ این است که بهداشت روانی باید از همان لحظه اول تولد نوزاد رعایت گردد. یعنی پدر و مادر در حضور کودک شیرخوار با صدای بلند و نابهنجار صحبت نکنند، فکر نکنند این بچه شیرخوار است و چیزی نمیفهمد وامثالهم. یک اصل کلی که باید در نظر داشت این است که نباید والدین کاری کنند که کودک احساس گناه کند، آگاهی و شناخت نسبت به اموری که باید از آنها دوری کرد وظیفهی والدین است. اغلب اوقات عکسالعمل والدین در مقابل خطاهای کودکان بیش از اندازه و زیانبخشتر از خطاهای مرتکب شده کودک است.
دربارهی زیان و آسیب ترسهای بیجا در کودکان، میتوان به علل دروغهای کودکان توجه کنیم. بهترین روشی که والدین میتوانند برگزینند؛ بزرگ نکردن اتفاقات و حفظ اعتدال در تعلیم و تربیت است. نباید در فاصلهی زمانی کوتاه مطالب تربیتی زیاد و متنوعی به کودک گوشزد کرد، چون او را خسته و عصبی میکند. بهترین روش آموزشی الگوبرداری عملی است. وظیفه والدین ایجاد بستر مناسب برای کسب تجربه مسئولیتپذیری و ایجاد شخصیت مستقل در مسیر خودساختگی برای کودکان است. پدرومادرها نباید به جای فرزندان خود تصمیم بگیرند، بلکه با مشورت با فرزندان چگونگی تصمیمگیری را به ایشان آموزش دهند.
کودک عمل همانندسازی و الگوبرداری را ابتدا با مادر (در سالهای اول) انجام میدهد ولی از نظر اصولی لازم است که همانندسازی در سالهای بعد با والد همجنس خود انجام گیرد. یعنی پسر با پدر و دختر با مادر، سپس با برادر یا خواهر و اعضای دیگر خانواده.
بعضی والدین و حتی برخی متخصصان تعلیم و تربیت عقیده دارند محبت بیش از اندازه والدین کودک را پرتوقع و ناتوان بار میآورد، این باور به هیچوجه صحت ندارد. شاید با کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالانی روبرو شویم که زیاد از حد پرتوقع یا ناتوان هستند، ولی علت آن محبت زیاد نیست، بلکه تربیت غلط خانوادگی است.
به اجرات میتوان گفت که محبت و ابراز عشق و دوستی هر قدر هم زیاد باشد اثر منفی در تربیت کودک ندارد. ولی مساله مهم آن است که محبت زیاد نباید باعث گردد که والدین نقش حیاتی خود را به عنوان مربی فراموش کنند. یعنی محبت نباید جلوی رشد اعتماد به نفس و مسئولیت پذیری و عزت نفس کودک را بگیرد. کودک از همان ابتدا در ارتباط با بزرگسالان اطراف خود مادر پدر و دیگران باید متوجه گردد که از او انتظاراتی دارند. کارهایی هست که او میتواند انجام دهد. ولی کارهایی هم هست که قادر به انجامشان نیست.
هنگامی که کاری را برای کودک ممنوع میکنید تنها به گفتن کلمه نه بسنده نکنید، بلکه علت آن را هم با یک جمله بازگو کنید: «نباید به کوچه بروی چون دیگر شب است». زمانی که فرزندان مرتکب خطایی میشوند به آنها چه میگویید؟ کودکان به محتوا و شکل توجه میکنند، نه فقط به واژههایی که بزرگترها میگویند. کودک تا دو سالگی هیچ درکی از مفهوم تمیزی ندارد پس تذکر برای تمیز بودن و کثیف نکردن خودش امر بیهودهای است.
کودکان هنگامی که کلمات زننده به زبان میآورند یکبار تذکر بدهید و دیگر هیچ توجهی نکنید. وقتی کودکان را تهدید میکنیم در واقع آنان را تشویق به انجام دوباره عمل منع شده مینماییم. مثلا وقتی به کودک میگوییم: اگر یکبار دیگر فلان کار را انجام دهی؟؟ کودک به واژهها توجه نمیکند، او فقط این قسمت از حرف ما را میشنود؛ که یکبار دیگر آنکار را انجام بدهم، وگرنه ناامید خواهد شد. چنین هشدارهایی شاید از نظربزرگترها معقول باشند، ولی نه تنها دردی را دوا نمیکند، بلکه معمولا کار را هم بدتر میکند.
قبل از تربیت کودک و به دنیا آوردن یک فرزند ابتدا باید مطالعات زیادی داشته باشیم.
کسب آگاهی و بالا بردن دانش عمومی و تخصی در هر زمینهای به ویژه تربیت فرزند از جمله ضروریات زندگی زناشویی است