باوجود دگرگونی در ساختار خانواده و نقش های خانوادگی، بی تردید خانواده همچنان یکی از نهادهای اصلی جامعه به شمار میرود. اهمیت خانواده از اینروست که نه تنها محیط مناسبی برای همسران به شمار میآید بلکه وظیفه تربیت نسل های آتی را نیز بر عهده دارد. به عبارتی میتوان گفت؛ هنجار سازی و مقابله با ناهنجاری ها از خانواده آغاز میگردد. وجود خانواده از آن جهت ضروری است که شخصیت انسان ساخته نمیشود مگر از طریق فرآیند اجتماعی شدن که بنیان و اساس آن از خانواده است، آنجا کارخانه ایی است که شخصیت انسانی تولید میکند.
ایفای بهینه این کاردکردها نه تنها برای بقا خانواده ضروری است بلکه در درازمدت برای انسجام اجتماعی نیز ضروری میباشد. آسیب هایی نظیر: خودکشی، اختلافات زناشویی، طلاق، دختران فراری و خشونت بنیان خانواده را در معرض خطر قرار داده است. در این میان، خشونت خانوادگی پدیده ای است که روابط سالم خانوادگی را که برای تحکیم خانواده و رشد و پرورش انسان ضروری است، متزلزل ساخته و بعضا از بین میبرد.
اشکال و انواع مختلفی از خشونت خانوادگی وجود دارد که گستره آن از نزاع بین والدین، خواهران و برادران آغاز و حتا تا قتل یکی از افراد خانواده کشیده میشود. به طورکلی خشونت های خانوادگی را میتوان به:
۱- همسرآزاری، ۲- فرزند آزاری، ۳- والدین آزاری ۴- سالمند آزاری تقسیم نمود.
آن چه مسلم است در بین انواع مختلف خشونت خانوادگی، همسرآزاری بیشترین سهم را دارد که اغلب در محیط های خلوت و خصوصی خانواده رخ میدهد. این نوع خشونت در جامعه پیامدهای نامطلوب و جبران ناپذیری را برجای میگذارد از جمله:
۱- مهمترین اثر نامطلوب خشونت (همسرآزاری) خدشه وارد کردن به کرامت انسانی زنان است، چراکه اعمال خشونت علیه زنان منافی حیثیت آنها میباشد و برخورداری زنان را از حقوق بشری و آزادی های بنیادین نقض یا تضییع میکند و تجاوزی آشکار به بهرهمندی زنان از آزادی های اساسی محسوب میشود که بالطبع مانعی فرا روی اهداف برابری، توسعه و صلح میباشد.
۲- از دیگر عواقب همسرآزاری، ایجاد ترس و عدم امنیت در زندگی زنان میباشد. باتوجه به اینکه خشونت علیه زنان چه در خانواده (خصوصی) چه در جامعه (عمومی) تجلی مناسبات نابرابر میان زنان و مردان در برخورداری از قدرت میباشد، و به عنوان یکی از ساز و کارهایی محسوب میشود که زنان را وادار به پذیرش موقعیتی فروتر از مردان میکند. ترس از خشونت سبب میشود، زنان نتوانند مشارکتی کامل، فراگیر و همه جانبه را در زندگی اجتماعی و جامعه داشته باشند.
۳- خانواده هایی که خشونت در آنها وجود دارد، فرزندانی مستبد، بدون اعتماد به نفس و نابهنجار پرورش میدهند و بزرگسالان نیز در محیط کار، رفتار ناهنجار اجتماعی داشته و در مقایسه با دیگران از کارایی کمتری برخوردارند. به علاوه این افراد در روابط اجتماعی از خود تزلزل و عدم اطمینان نشان میدهند و تمایل زیادی به خودکشی و روی آوردن به مواد مخدر دارند.
مطالعات در این زمینه، که چه کسانی، چگونه و با چه انگیزهای مورد خشونت و آزار قرار میگیرند و عوامل موثر بر آن چه چیزهایی میباشند، یکی از ضرورت های اجتناب ناپذیر برای پیشگیری و درمان این معضل اجتماعی به شمار میآید. باید دقت کرد که جامعه ای سالم و نتیجه و برآمده از خانواده ای سالم میباشد، و خشونت های خانوادگی سبب میشود که انسان در روابط اجتماعی خود با دیگران رفتار نابهنجار داشته باشد و حتی برای افرادی که از مقوله خشونت دورند و از آن ذهنیتی ندارند، مشکلاتی به وجود آورد.
کاملا موافقم.تشکر
[…] به شخص خشمگین بیشتر آسیب میزند تا به کسی که قربانی خشونت است. گام اصلی مهار خشم بخشش و گذشت است. البته منظور از […]
[…] ممکن است در ظاهر زیر بار زورگویی و خشونت مردان بروند، ولی در خیلی از موارد این فشار را جور دیگری تخلیه […]