ما جماعت قلم به دست عادت کرده ایم به مردم پند و اندز دهیم که صبور باشید، مثبت باشید، سخت کوش باشید، منفی نگر نباشید، بدبین نباشید، آدم های موفق چه کردند و چه نکردند و ده ها راه و روش ریز و درشت و نسخه اجرا شده و نشده دیگر برایشان بپیچیم و در باغ سبز به آنها نشان دهیم. قصد ندارم گفته های خودم را نقض کنم، ولی بعضی اوقات با برخی مسائل و ناهنجاری و معضلات اجتماعی روبرو میشویم که از توان تحلیل و تحمل من بشرِ خطا کارِ سراپا تقصیر خارج است و تنها توسل به مقام عصمت معصوم و یاری گرفتن از نیروی الهی آنان میتواند ما را از سقوط به منجلاب گمراهی نجات دهد.
انسان موجودی احساسی، غریزی، عاطفی و دارای نیازهایی اساسی است. نیازهای اولیه هر کسی عبارتند از غذا، آب، پوشاک، مسکن، بهداشت، غرایز جنسی. تا زمانی که نیازهای اولیه انسان برای او در حدی متعادل ارضاء نشدهاند، عمده فعالیتهای هر شخصی معمولا صرف تامین آن ها میشود.
بعد از این که انسان توانست نیازهای اولیه خود را تا حدی نسبی فراهم سازد، زمینه لازم برای تامین نیازهای روانی او احساس امنیت، رهایی از وحشت، عدم محرومیت، مطرح میشود. بحث امنیت ابعاد مادی و معنوی دارد، چه تامین و حفظ مایملک دارایی های نسبی، چه حفظ حداقل امنیت روانی فردی. البته ممکن است فرد درکنار تامین نیازهای اولیه زندگی اش تواما دست به فراهم کردن حریم های امنیتی چه در ابعاد مادی و معنوی بزند.
از آنجایی که انسان موجودی اجتماعی است، همواره به دنبال کسب احساس تعلق و محبت و موضوعات عاطفی میباشد. نیازهای عاطفی؛ تایید و دیده شدن، کسب نوازش برای انسان اهمیت زیادی دارند. آدمی برای به دست آوردن روابط معنیداری با دیگران، به سختی تلاش و کوشش میکند.
در میان تمام روابط اجتماعی که انسان در طول زندگی خود در تلاش به دست آوردن است، کسب یکی از مولفه های اصلی است. یعنی قدر و منزلتی که دیگران برای او در نظر میگیرند. اگر انسان نتواند نیاز خود به احترام را از طریق رفتار سازنده برآورده سازد، ممکن است برای جلب توجه و مطرح شدن، به رفتار خرابکارانه یا نسنجیده متوسل شود.
منظور این است کسانی که در پیچ و خم سختی های تامین نیازهای اولیه زندگی، خودشان ناتوان باشند و به هر دری میزنند و هرکاری میکنند از پس مخارج خوراک و پوشاک و مسکن خود برنیایند، و در قبال آن شاهد باشند اشخاصی بدون هیچ تلاش و سختی و صرفا با داشتن روابطی خاص به هزاران مرتبه بیش از نیازهای اولیه خود رسیده اند که نمیدانند با آن چه کنند، قدرمسلم دایرهی امنیت روانیشان تنگ میگردد و نه تنها نمیتوانند از ترس رهایی یابند، بلکه همواره فشار روانی ناشی از وحشت ناامیدی آنان را تهدید میکند.
ناگفته پیداست یکی از عوامل بدبینی و منفی نگری های رایج در جامعه هم میتواند ریشه در چنین تبعیض هایی داشته باشد. از یک طرف عده ای با استفاده از رانت مردم را بی اعتماد و ناامید و بدبین میکنند و از طرف دیگر با کارشان آب به آسیاب دشمن میریزند تا خوراک برای سمپاشی های تبلیغاتی و رواج بیشتر ویروس منفی نگری فراهم سازند.
نمیتوانیم بالای گود باشیم و بگوییم لنگش کن. باید در میدان بود با سختی های کار، درآمد، مسکن، ایاب و ذهاب، هزینه تحصیل، خورد و خوراک، پوشاک و… درگیر بود طعم بی پولی و تلخی نداری و شرم آن را چشیده باشی تا بتوانی برای مردم نسخه بپیچی.
سلام.جناب دکتر دقیقا حرف دل منا زدید.ای کاش این همه تبعیض وجود نداشت.
روابط انسانها سرشار از گره و پیچیدگی است