پایان دادن به خشونت مردان :
به چالش گرفتن خشونت مردان نیازمند یک واکنش قدم به قدم است نمیتوان به سادگی به مردان گفت دست از خشونت علیه همسرشان بردارند. از کار انداختن ساختارهای قدرت و حقوق و امتیازهای ویژهای که در جامعه برای مردان وجود دارد و پایان بخشیدن به مجوزهای فرهنگی و اجتماعی برای اعمال خشونت توسط مردان کار سادهای نیست و احتیاج به همکاری و هم فکری همه افراد جامعه چه زن و چه مرد دارد. جهت پیشگیری از بروز خشونت مردان علیه زنان و خاتمه بخشیدن به آن نیازمند دگرگونیهای در همه ابعاد اجتماعی، سیاسی، قانونی و فرهنگی هستیم. بهطور قطع نمیتوانیم بدون تغییر بافت فرهنگی و باورهای سنتی به خشونت مردان علیه زنان پایان دهیم.
یکی از کارهای زیربنایی در این مورد؛ باز تعریف مردانگی یا از کار انداختن ساختارهای روانی و اجتماعی جنسیت میباشد، که با خود خطر اعمال خشونت را به همراه میآورند. تناقض در درک مفهوم مردسالاری باعث به وجود آوردن درد، خشم، ناامیدی، انزوا و ترس برای نیمی از انسانهاست (مردان) که از قدرت و امتیازهای ویژه برخوردارند. بسیاری مردان خود را به مخاطره میاندازند، برای آنکه از الگوی مردان دیگری که خشونت میورزند پیروی کنند. در جایی که کار مرد باید بر مهربانی، عشق و احترام بنا شود و همزمان با ایجاد چالش آشکاری علیه قاعدههای منفی مردانه و نتایج مخرب آن درهم آمیزد. کسانی (چه زن چه مرد) که در پی کاهش و از بین بردن خشونت علیه زنان هستند باید با مردانی دیگر مانند برادران خود صحبت کنند.
سازمان دادن و درگیر کردن مردان برای همکاری با زنان در شکل دادن دوباره به ساختار جنسیتی جامعه و به طور خاص به نهادها و روابطی که از طریق آن فرزندانمان را بزرگ میکنیم، موضوع مهمی است، چون این امر نیازمند تاکید بیشتر بر اهمیت و مشارکت کامل مردان به عنوان پرورش دهنده در بزرگ کردن فرزندان به شیوههایی مثبت و عاری از خشونت است. از طرفی دیگر کار کردن با مردانی که خشونت میورزند به شکلی که همزمان پیش فرضهای مرد سالارانه و حقوق ویژه آنان را به چالش بگیرد و نیز با آنان با احترام و مهربانی برخورد کند نیز روشی مثبت محسوب میگردد. برای همدلی با مردان نیازی نیست با آنچه که انجام دادهاند همدردی شود و یا از عواملی که باعث شده پسربچهای تبدیل به مردی شود که گاه کارهای وحشتناک انجام دهد بیم داشته باشیم. درحقیقت احترام باعث میشود که این مردان بتوانند فضایی برای به چالش گرفتن خود و یکدیگر پیدا کنند. در غیر اینصورت تلاش برای دسترسی و کار با آنان تنها حس ناامنی مردانی که از خشونت به طور سنتی به عنوان یک سازوکار جبرانی استفاده میکنند را تشدید خواهد کرد.
همینطور فعالیتهای مشخص و روشن آموزشی، که پسران و مردان را برای به چالش گرفتن خود و دیگران برای پایان بخشیدن به انواع شکلهای خشونت در برگیرد امری مثبت به حساب میآید.