وقتى خشم فوران مىكند
هر انسانى از قدرت، احساس خشنودى و رضايت مىكند. اما منظور و مفهوم قدرت و تعريف آن، خيلىها را دچار توهم و خطا مىنمايد. بسيارى، چون خود را ناكام و درمانده مىپندارند، سعى دارند از طریق پوشاندن اين احساسات با خشمگين شدن، جريان امور را به دست گيرند. احساس ناكامى، درماندگى و… در اصل، توصيف حالت و موقعيت روانى پيش آمده است. ناكامى، يعنى دست نيافتن به آن چه مد نظر فرد است. درماندگى، نداشتن توانايى در انجامكارى است كه ميل درونى طلب کرده. ابهام، درك نكردن اوضاع و احوال است و چنين موقعيتهايى، مىتواند احساسات متعددى را آزاد كند; از جمله اضطراب، اندوه، كسالت، ملالت و خشم. اشخاصى كه مىخواهند هميشه قدرتمند ظاهر شوند و عنان امور را در اختيار داشته باشند، به طور معمول خشم، واكنش متداولى از جانب آنان است.
وقتى خشم فوران مىكند، احساسات ديگر، رقيق و محو مىشوند. خشم، ناتوانى، عجز، ضعف، ناكامى، نااميدى و ديگر احساسات منفى روانى از اين دست را، كم رنگ و كم مايه مىكند و فردى كه دچار چنين نقاط ضعفى باشد، به طور موقت با پوشش خشم خود را قدرتمند مىبيند.
احساس قدرت، در ميان مردان امرى شايع است و اغلب به عنوان يك ويژگى مردانه ارزيابى مىگردد. اما خشمگين شدن براى رسيدن به احساس قدرتمندى، هيچ كمكى به حل مساله اصلى نمىكند. خشم، فرارى موقتى است كه اغلب بر وخامت اوضاع مىافزايد. خشم، بر توانايى استدلال، تأثير منفى شديدى مىگذارد، آنهم زمانى كه براى حل مشكل، به استدلال منطقى بيشتر نياز است. علاوه بر آن، خشم زاويه ديد را به سياه و سفيد محدود مىكند.
درست انديشى، رسيدن به احساس حق به جانب بودن، حل منطقى و عقلانى بحران را با دشوارى روبرو مىسازد. خشم، در سادهترين اشكال خود، به رنجش منتهى مىشود، افراد را از هم دور مىكند و ديوارى بين آنان ايجاد مىنمايد. خشم سركوب شده توليد اضطراب و افسردگى مىكند.
بهترين راه چاره، مديريت خشم است (مديريت بحران) شاید عقب نشينى، سكوت، بىتوجهى يا داد و فرياد و… باشد، به شخص و اوضاع بستگى دارد. در وضعيتى كه دچار اضطراب هستيم و ضربان قلب تند شده و تنفس نامنظم (درفضایی ملتهب و آکنده از خشونت)، بيشتر اشخاص در چنین شرايطی (بروز بحرانی عصبى و روحى) نمىتوانند راه حلی مناسب و درست پیدا کنند و شيوه صحيحى را برگزينند، چون آنان دانش مديريت بحران و جلوگيرى از خشونت را ندارند.
در بعضی مواقع، يك لبخند ساده براى غلبه بر بحران، نشان از صلابتی پيروزمندانه دارد. هر چند برخى افراد آن را رفتارى احساسى قلمداد مىكنند، ولى عملى پخته و سنجيده و حركتى خردمندانه است كه از شعور انسانی آگاه سرچشمه میگیرد.