یکی از مولفه های موثر در روابط زن و شوهرها دخالت اطرافیان به ویژه خانواده های درجه اول هر دو طرف می باشد. دل کندن از فرزندان برای بعضی از پدرو مادرها سخت است. در نتیجه در زندگی آنها دخالتمیکنند که موجب نارضایتی زن و شوهر از یکدیگر میشود. ازجمله دخالت مادرشوهرها در زندگي خصوصی پسرانشان همراه با عيب جويي دائمی از عروس ها و رفتاركردن با پسران بزرگشان مانند يك بچه، موجب تيرگي روابط زن و شوهرها ميشود.
اشتباه برخی از والدین این است که با نیت بعضا خیر و دخالت بیجا در زندگی فرزندان خود سنگ اندازی میكنند. پدر و مادر با هر گونه دخالتی در زندگی فرزندان تنها به روابط زناشویی آنها آسیب وارد میکنند. بعد از ازدواج اگر زن یا شوهر به طوركامل از والدین خود جدا نشوند احتمال بروز چنین مشكلاتی در زندگی زناشویی شان بیشتر است. بسیاری از زوجهایی كه طلاق گرفتهاند دخالتهای بیجای والدین خود یا همسرشان را عامل جدایی آنها از یكدیگر میدانند.
هنگامی كه کسی ازدواج میكند باید قدرت تصمیمگیری مستقل داشته باشد و اجازه ندهد كه اطرافیان در زندگی او دخالت کرده یا تصمیم بگیرند. دخالت برخی از والدین به اندازهای است که انتخاب همسر را به فرزندشان تحمیل و حتا در پاره ای موارد او را مجبور به طلاق میکنند. نه تنها فرزندان برای رشد و تعالی خود نیازمند هدایت و راهنمایی والدین هستند بلکه پایه های شخصیت و معیارهای فکری آنان هم درکانون خانواده شکل میگیرد. اگر این قابلیت بی حد ومرز باشد و حریم زندگی فرزند بعد از ازدواج رعایت نشود، مسلما به واسطه ی دخالتهای بیجا موجبات ناسازگاری و کدورت بین زن و شوهر جوان خواهد شد. گاها پدر و مادرها معتقدند چون خود سرد و گرم روزگار را چشیده و دارای تجارب زیادی هستند، باید به هر شکل ممکن فرزندانشان را راهنمایی کنند، یعنی چنین حقی را برای خود قائلند که در زندگی فرزندان دخالت کنند.
البته هیچ آدم عاقلی منکر استفاده مثبت از تجربه ی پدر و مادر خود نیست. الگوبرداری سازنده از رفتارهای ارزشی والدین امری قابل تقدیر است، موضوع بحث دخالت های بیجا میباشد، که اثری تخریبی در روابط زوجها دارد. زوجهای جوان گاهی باید اشتباه کنند تا بر تجاربشان افزوده شود. پسران و دختران جوان وقتی ازدواج میکنند، دیگر تنها نیستند و همسرشان باید فرد اول زندگی آنها محسوب گردد. ازاین رو توجه کردن به نظرات صرف والدین دیگر جایز نیست. البته منظور این نیست که والدین را کنار بگذاریم حفظ احترام و حرمت پدر و مادر از ضروریات زتدگی هر انسانی است، ولی مرزبندی و تعیین چارچوب ها و حریم ها برای حفظ حرمت ها از ملزومات مهم زندگی انسان امروزی است.
کانون خانواده مجموعه ای است شامل زن، شوهر و فرزندان، موفقیت آن در گرو هماهنگی، همکاری و صمیمیت همه اعضا میباشد. والدین دقت کنند، اگر نصیحت ها و اظهارنظرهای آنها جنبه ی دخالت و موجب به وجود آمدن فضای جنگ و جدال در خانهی فرزندانشان شود، باید از آن دوری کنند، و در عوض در جهت رفع بحرانهای زندگی مشترک فرزندان مثل یک دوست وارد عمل شوند و با ابراز محبت صمیمانه نسبت به عروس یا داماد خود در جهت رفع مشکل پیشآمده اقدام کنند، در غیر این صورت هر حرکت جانب دارانهای به ضرر فرزندشان تمام میشود چون او و همسرش دارای منافع مشترک هستند و هر دو در یک قایق نشسته اند.
سلام و عرض ادب…دکتر من مدته ۵ ساله که ازدواج کردم و واقعن از دخالت های مادر شوهرم کلافه هستم…دوست دارم با مفهومه مرز بندی که مطرح کردین بیشتر اشنا بشم ممنون میشم اگر بیشتر این موضوع رو بشکافید.
با سلام، عمده مشکلات ما در روابط اجتماعی و خانوادگی دخالت های بی جا و بی مورد در زنگی و احوالات یکدیگر است. به طور قطع هیچکس نمیتواند منکر حفظ احترام مادر و پدر باشد. ولی مشکل از آنجا شکل میگیرد که والدین خود را محق و عقل کل بدانند و سعی در دخالتهای مختلف حتا از سر دلسوزی در زندگی زوج جوان کنند.
مسئله اصلی این است که چکونه با چنین افرادی که ما را به نوعی آزار میدهند و مخل آرامش روان ما هستند کنار بیاییم ؟؟ آیا باید تقابل نمود یا تعامل؟ و به چه شکل قدر مسلم بهترین روش استفاده از مهارتهای تحلیل رفتار است که باید ابتدا روحیات خودمان را بشناسیم و بعد مهارت شناخت طرف مقابل را از جنبه های والد بالغ کودک پیدا نماییم.