اجتماعی

نگاه ما

نگاه ما - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

نگاه ما

همه­ آدم‌ها، می‌توانند دنیا را از دو زاویه مختلف ببینند:

۱- دنیای زشت و کثیفی ا­ست (بد).

۲- دنیای دلچسب و زیبايی­ است (خوب).

 ما برای یافتن عیب‌ها و کاستی‌های دیگران، نیروی فراوانی صرف می­کنیم، مُصرانه و در کمال عصبانیت می‌کوشیم تا ثابت کنیم که آن­ها تنبل، مُتقلب، ریا­کار و فاسد هستند؛ اما نتیجه­ این تلاش‌ها و انتقادها چیست؟ جز این­که زندگی خود ما از شادی و نشاط تهی می­شود، آیا ثمره­ دیگری نیز دارد؟

 راه دوم این است که دنیا را به همین صورتی که هست بپذیریم. شاید بپرسید چه دلیل و مدرکی برای خوب بودن دنیا داری؟ دلیل و مدرک لازم نیست؛ چرا که دنیا همین است که هست. ماه گرد است؛ زمین دور خورشید می‌چرخد؛ گُل­‌های رُز شکفته می‌شوند؛ پرندگان آواز می­‌خوانند؛ آدم‌­ها عاشق می‌شوند، ازدواج می‌کنند، همسایه­‌ها دعوا راه می‌اندازند؛ کشورها با هم مي‌­جنگند؛ بعضي‌ها رشوه مي­گيرند؛ عده­‌اي سر پُست و مقام به ­جان هم مي‌­افتند؛ بچه­ ها مي‌خندند؛ هوا آلوده است و… همه­ این­ نمونه‌ها بخشی از واقعیت‌هایی ا­ست كه ما هر روز شاهد آن هستيم.

 این طرز تفکر و آرمان­گرایی افراطی که «مردم نباید مریض بشوند، نباید دروغ بگویند؛ نباید سرهم کلاه بگذارند؛ در دنیا نباید قحطی باشد یا جنگ بشود؛ چرا جنایت؛ چرا فقر؛ چرا اعتیاد؛ نُزول­‌خورها بايد خيريه بازكنند؛ هیچ ماشینی نباید تصادف كند و…»

به ظاهر بسیار خوب و عالی به نظر می­رسد، اما عملی شدن تمام این موارد امکان­پذیر نیست، چرا که هیچ چیز مطلقی وجود ندارد. تنها این امکان برای همه­ ما وجود دارد که جهان را به همین صورتی­ که هست بپذیریم؛ سپس برای بهترکردن آن بخشی از مسوولیت‌ها را به­ گردن بگیریم؛ این رسم زندگی ا­ست.

اگر فقط بنشینیم و غُر بزنیم که چه­ قدر روزگار در حق ما بی­ انصافی­ کرده است، هیچ چیز درست­ نمی­‌شود. اگر ناراحتیم بايد به­ چیزی فکر کنیم که خوشحال­مان می­کند یا ­­به چیزهایی نگاه کنیم که به ­ما روحيه می­دهد. انتخاب با ماست: که کانال تلویزیون را به میل خود عوض کنیم. مجبور نیستیم اخبار نگاه کرده، و حرص بخوریم. (به­ طور دل­خواه هر روزنامه‌اي را كه باز كنيد و نسبت خبرهاي خوب را با بد بسنجيد؛ آن ­وقت می­ فهمید، که چگونه و به چه اندازه توسط اخبار منفي بمباران مي‌شويد! ؛ به‌­بیان ساده‌تر خبرهاي بد چند برابر خبرهاي خوب است و انباشت پيشگويی­ هاي شومي كه در زندگي رخ مي­دهد بسيار زيادتر از خبرهاي خوشايند است).

به تعبیر دیگر، ما با منفي‌بافي خو گرفته­ ايم؛ چيزي­ كه دست­ كم عادت جاري جامعه شده است و هر بار به ­شكل و رنگي در مي‌آيد و مثل موجودات جان­دار زاد و ولد مي­كند.

 «خوش به ­حالش صبح تا عصر تو خونه خوابیده، اما من از كله­‌ی سحر تا نصف شب دارم جون مي‌کنم» ؛

 «به این میگن شوهر، هر سال زن و بچه‌اش رو می­بره مسافرت» ،

 (( اينم شد زن؟! فقط بلده غُر بزنه)) ؛

 ((تُف به ­اين زندگي، همش بايد سگ دو بزني)) ،

 ((بخت و اقبال او بود که…)) ؛

 ((عجب سرنوشتي دارم)) ؛

 ((چقدر خوش­ شانسی که رییس شدی)) ؛

 ((ديدي شوهرش چه انگشتري براش خريده؟)) .

بله، می­توانیم تمام عمر را با منفی بافی صرف برچسب زدن به رویدادها کنیم که  ((این خوب است، آن بد است))  اما چه فایده؟  فقط وقت خودمان را تلف می­کنیم. علت این­که به هر پیشامدی فاجعه و مُصیبت می­گوییم، آن است­ که تنها درصدي از کل واقعیت را می­بینیم و تا زمانی ­که به بد بودن اوضاع، ایمان داشته باشیم، هیچ تغییری در احوال ما به­ وجود نمی‌آید؛ و تا وقتی که با داد و فریاد و جنگ و دعوا به استقبال روزهای زندگی‌مان می­رویم، هیچ پیشرفتی نخواهیم کرد!.  می­توانیم با یک استدلال منطقی خارق­‌العاده، ثابت کنیم که حق با ما بوده است؛ ولی این بحث­‌ها، گره­ ای از کارمان نمی‌گشاید. اگر در پی آرامش بیش­تری هستیم به رخدادهای پیرامون خود برچسب خوب یا بد نزنیم.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید