نگاه جنسیتی :
خشونت ابعاد و جلوههای مختلفی دارد. یکی از جلوههای مدرن خشونت در جامعه شهری امروز که در همه کشورهای جهان نماد عینی پیدا کرده و به شکل نامحسوسی هم در حال رشد است خشونت جنسی یا تبعیض جنسی بر علیه زنان است که نه تنها در کشورهای شرقی بلکه در کشورهای غربی هم مشخصا در حال گسترش است.
یکی از موارد حاد آن؛ نگاه جنسیتی در بسیاری محیطهای شغلی به زنها و استفاده ابزاری از عنصر جنسی است، از پرداخت حقوق کمتر (در مقایسه با مردان)، تحمیل شرایط سختتر به آنها، چون زنها کمتر حاضر به پیگیری مطالبات اجتماعی خود برمیآیند، ترجیح و گزینش مردها به جای زنها در مشاغل حرفهایتر(در موقعیتهای مشابه) گرفته، تا زورگویی و سلطهجوییهای بیشتر کارفرمایان، رؤسا یا مدیران به زنها نسبت به مردان، به واسطه اینکه زنها کمتر در برابرشان ایستادگی میکنند.
حتا نگاهی غیر داشتن به زنها و کسب بهره جنسی، یعنی در محیطهای کاری زنان را تحت فشار روانی، برای کامجویی جنسی، قرار میدهند. از طرفی دیگر نگاه ابزاری به جنس زن در تجارت برای فروش بیشتر، روابط عمومی بهتر، تاثیرگذاری و ترغیب ارباب رجوع وامثالهم به خاطر تحریک غرایز جنسی در همه دنیا وجود دارد، و این یعنی نوعی تبعیض و تحقیر زنان.
البته در همهی مشاغل این موضوع اتفاق نمیافتد ولی در خیلی از شرکتها و… وجود دارد و زنها و دخترها هم به دلایل مختلفی مهر سکوت بر لبشان میزنند.
مدعی هستیم که بردهداری و تبعیض بین انسانها، سالهاست که از بین رفته، و کانونهای حقوق بشری و اندیشمندان با چنین موارد و ضد انسانی مقابله میکنند، ولی عملا در بسیاری از جوامع مدرن از جمله جامعهی خودمان، شاهد رشد بیرویهی چنین تفکرات واپسگرایانهای نسبت به زنها و دخترها هستیم که تبعیض جنسیتی روا میدارد و آنها هم به دلایل مختلف در برابرش عقبنشینی میکنند و تسلیم میشوند.
که این دلایل میتواند نیازهای مادی، تامین معاش و اجبار به کسب درآمد باشد. دوم اینکه تحصیل کردهاند و میخواهند وارد جامعه شوند و هویت اجتماعی کسب کنند. سوم میخواهند از وابستگی خانواده که در حقیقت نوعی اسارت خانوادگی است رها شوند و وارد عرصهی دیگری شوند که بتوانند آن جا آزادی نسبی به دست آورند. ولی در آن عرصه جدید هم گاه در دام انواع دیگری از اسارت میافتند.
در حقیقت مطالعات نشان داده که اغلب زنها و دخترها با عناصر و عوامل تخریبی متعددی چه درون خانواده و چه در عرصه اجتماع (دانشگاه و رفت و آمدهای شهری و…) و در محیط کاری باید روزانه بجنگند و مبارزه کنند تا بتوانند هویت فردی شخصی خودشان را بهعنوان یک زن حفظ بکنند و از تبعیضها و فشارهای جامعه (جلوههای خشونت)، به اصطلاح مدرنی که با تبعیض و بردهداری و نگاه جنسیتی و دوگانه به زن و مرد مخالف است، رهایی پیدا کنند.
در صورتی که این فشار و نگاه تبعیضآمیز به شکل بسیار حادی در جامعه مدرن وجود دارد از نگاه خریدارانهای که به زنها در خیابان میشود تا اشکال سلطهجویانه در ادارات و موسسات و شرکتها، که زن را جنس دوم و فرودست به حساب میآورد و مرد را بالادست.
به بیانی روشنتر بسیاری از این مسایل هیچ وجهی قانونی ندارد، ولی در پیشنویسهای ذهنی افراد جامعه چه بسا خود زنها هم، چنین نگاه تبعیضآمیزی به جنس خودشان شکل گرفته باشد آن هم به واسطه گذشتهی تاریخی.
برخی معتقدند بخشی از فرهنگ مردسالاری را خود زنها در جامعه قوام میدهند و تقویت میکنند، وقتی خود مادرها پسرهایشان را پر و بال میدهند و دخترهایشان را محدود و فرودست بار میآورند. در حقیقت سنگبنای زیرین تبعیض جنسیتی را در جامعه بنا میگذارند.
باید فکری به حال نسل جدیدمان و دخترهای تحصیل کردهمان بکنیم تا از اسارت سنتی خانوادگی قدری فاصله بگیرند. تا تحولی در نگاه سنتی خانوادگی به زن و مرد صورت نگیرد، نخواهیم توانست از نگاه تبعیضآمیز جنسیتی جامعه فاصله بگیریم. بهتر است قدم اول را خودمان برداریم و مراقب باشیم که حرفها و گفتههایمان (حتا شوخی) حاکی از همان نگاه و طرز تلقیهای رواج دهنده تبعیض جنسیتی، که مصداق بارز خشونت است، در جامعه نباشد.