مشكل و بدبختي :
گاهي وقتها چنين به نظر ميرسد كه همه چيز سخت، عذابآور و غیرقابل تحمل است؛ انگار هرچه مشكل و بدبختي در دنيا وجود دارد، متعلق به ماست و هيچ راهحلي هم برايشان پيدا نميشود و با وجودی که نمیدانیم چه کسی مقصر است، باز هم گناه همه چيز را به گردن اين و آن مياندازيم. در این شرایط معلوم است که ترس، اضطراب و دلتنگي نصيبمان ميشود و آخرکار هم راه به جايي نميبريم.
نمیشود همه چیز را گردن این و آن انداخت. خیلی از اتفاقات یک تصادف است. اگرها، شانس، سرنوشت، عقل خودمان یا هرچه که بخواهید اسمش را بگذارید. همه چیز تابع شعور ما نیست. نباید برای ناخوشی ها؛ گرفتاریها و احساس نارضایتی کردن از زندگی، آویزان همدیگر باشیم يا دیگران را مقصر بدانیم. ما نمیتوانیم خیلی از رویدادها یا وقایع را تغییر دهیم؛ ولی قابلیت انعطاف و تحمل شرایط پیش آمده در هر اتفاق ناخواسته را داریم. نميدانيم چه اتفاقات وحشتناكي ممكن است روي دهد. گویی قربانيان درماندهاي هستيم كه در دنياي ناعادلانه، بيرحم و سرشار از ظلم و تهي از عشق به سر ميبريم.
اگر خُوي ما عيبجويي از ديگران باشد، و هرجا که برويم فقط بديها و نواقص را ببينيم و ناخودآگاه نکات منفي را بزرگ كنیم و از كاه، كوه بسازیم؛ یعنی منفينگري ملكه ذهنمان است. اما اگر عادت كنيم خوبيها را ببينيم، و تنها نيكي، زيبايي، رفتارهاي شايسته و پسنديده هر رويدادي به چشممان بیايد، یعنی مثبتنگري ملكه ذهن میباشد؛ و همچنین به مرور حرفهاي خوب، كلمههاي زيبا و تحسينكننده، ورد زبانمان ميگردد و ناخودآگاه روي اطرافيان هم تاثير مثبت و سازنده ميگذاريم.
شاید اوایلش مشکل و یا حتی ناممکن باشه ولی با صبر و تمرین می توانیم ذهنی سرشار از انرژی های خوب و مثبت داشته باشیم .