زنان اغلب برای احقاق حق خود یا اعتراض به وضع موجود ممکن است به انواع خشونت مثل قهر از خانه، بداخلاقی، سردی در کانون خانواده، عدم تمکین جنسی، طلب مهریه، طلاق و… متوسل شده تا بتوانند مردان را در تنگنا قرار دهند. گاهی اوقات رفتار و افکار زنان، دیگر اعضای خانواده را نیز علیه مردان برمی انگیزاند. این مسئله باعث تخریب احساس امنیت روانی مرد در کانون خانواده میشود. یعنی او نوعی طغیان و جبهه گیری را علیه خود احساس میکند که بدترین نوع خشونت علیه مردان است.
یکی از دلایلی که باعث بروز خشونت در میان زنان میشود تکرار خشونت از سوی مردان است. چون احساس زن آسیب می بیند او با سرزنش، تحریک اطرافیان و جلب حمایت آنان و فرزندان میل به ایستادگی و اقدام به خشونت علیه مرد پیدا میکند. ضعف مالی، بیکاری، نپرداختن نفقه، خیانت شوهر به زن و اعتیاد از عوامل اصلی بروز خشونت از سوی زنان علیه مردان است. بسترهای خشونت و پرخاشگری در زنان ازدواج نکردن به ویژه در دختران موجب بروز اضطرابهای مختلف و بسیاری از اختلالات روانی میگردد؛ از احتیاج به ارضای نیاز جنسی و حل تعارضات ناشی از آن گرفته تا احساس تنهایی و نیاز به شریک زندگی، همه و همه دختران را دچار اضطراب روانی زیادی میسازد و هرچه بر سن دختران افزوده شود، احساس گناه افزایش مییابد و عزت نفس آنان کم میشود.
زنان از طریق ارتباط با مرد و گرفتن تایید و نوازش و توجه از او احساس ارزش و وجود میکنند. در پژوهشها مشخص شده زنان این نوازشها و ارتباط عاطفی را با مردی که شوهرشان باشد میخواهند. بالا رفتن سن دختران به واسطه عدم ازدواج، معمولا باعث پرخاشگری آنان میشود که نیاز به تخلیه دارد. این تخلیه به دو صورت خودآزاری یا دگرآزاری بروز میکند.
درواقع هرچه دوره تجرد به طول انجامد بر پریشانی و آشفتگی روانی زنان، اثر سوء دارد. برخی زنان به خاطر استقلال طلبی، که آن را نوعی مقابله و حق خواهی میدانند، بسیاری از خصوصیات طبیعی و
فطری خویش را نادیده بگیرند که این امر به تغییر رفتار و نوع نگرش زن به خود و جامعه میانجامد و روحیه پرخاشگری را در آنان رشد میدهد. ناکامی و شکست یکی دیگر از علتهای به وجود آمدن رفتار شونت آمیز و پرخاشجویانه است. وقتی خواسته ها و نیازهای زنان به شکلی متناسب برآورده نشود، زمینه مناسب برای بروز بدخلقی و پرخاشگری پدید می آید.
محرومیت و ناکامی هنگامی روی میدهد که راه دستیابی به هدف بسته میشود یا به تاخیر میافتد. ناکامی زنان در ارتباطات انسانی، شکست و بن بست در زندگی، چشم و هم چشمی در امور مادی و…
میتواند بستر چنین رفتارهایی را فراهم نماید. زمانی که زنان در جامعه و خانواده با عدم ارضای خواسته ها و نیازهایشان روبرو میشوند یا کسی از جنبه احساسی آنها را درک نمیکند و به حساب نمیآورد، خواه ناخواه به سوی رفتاری غیرطبیعی کشیده میشوند.