قشر دانشجو :
چون در گذشته اکثریت مردم جامعه بی سواد بوده و در نتیجه از دسترسی به منابع علمی، اجتماعی، سیاسی و… محروم بودند ازاینرو قشر محصل یا دانشجو که از فرنگ باز میگشتند و اطلاعات و مشاهدات متفاوتی را به همراه خود وارد جامعه ایران میکردند، نزد عام و خاص از احترام و ارج زیادی برخوردار بودند.
درگذر زمان با بالا رفتن سطح سواد و فرهنگ جامعه و باز شدن دانشگاههای متعدد نقش و جایگاه افراد تحصیلکرده، به ویژه قشر دانشجو که تعلق و وابستگیهای کمتری به زندگی مادی داشتند، در شکلگیری نهادهای مدنی روشنفکری، سیاسی، اجتماعی و… که به نوعی با گرایشات آزادیخواهی، ایدهآلیستی و مبارزهطلبی همراه بود، بیشتر شد.
در حقیقت دانشجویان نه تنها در ایران بلکه در بیشتر کشورهای جهان پیشرو و طلایهدار نهضتهای سیاسی، اجتماعی، هنری و غیره بودهاند. آنها توانستهاند ذهن افراد جامعه را نسبت به موضوعات مختلف روشن کنند. چه در برابر استبداد، چه در برابر ظلم، چه در قالب جنبشهای نوین هنری، ادبی، اجتماعی و… دانشجویان پیامآور تغییر و امید برای مردم سرزمین خویش بودهاند.
دانشگاه، یکی از زیربناییترین ارکان تغییر هر جامعه و کشوری است که با برخورداری از محیط مستقل علمی سعی در تولید دانش، فرهنگسازی، شخصیت سازی، توسعه مهارتها و شکوفایی استعداد مینماید. اساسا چون دانشجو در دانشگاه با اندیشههای نوین بشری روبرو میگردد و زمینههای تبادل افکار نیز برایش فراهم است، درنتیجه قدرت تمیز و استدلال بیشتری هم به دست خواهد آورد. ازاینرو، رسالت اصلی دانشگاه باید با ایجاد ساختارهای پویا و خود اصلاحگر این مهم را به انجام برساند.
در گذشته داشجویان در برخورد با مسائل محیط و اجتماع به صورت خنثی و بی تفاوت برخورد نمیکردند، بلکه دلسوزانه و مسوولانه با ایجاد تشکیلات سالم و اصولی از جمله تشکلهای دانشجویی، سعی داشتند به شکلی مؤثر در جهت ارتقای سطح فرهنگی دانشگاه و جامعه اقدام نمایند، یعنی تلاش در راستای افزایش مکارم اخلاقی به کمک زیر ساختهای فکری. در اغلب موارد در کشورهای مختلف دانشجویان با تکیه به بنیادهای اصیل فرهنگی در حل و فصل شبهههای فکری موجود در ذهن خود تلاش کردهاند، و همینطور در برابر ظلم و ستم نیز از خود ایستادگی نشان دادهاند.
در نمونهای تاریخی؛ آذر ۳۲ شاهدیم که دانشجویان با خیزشی آگاهانه چگونه در برابر حضور شوم نماینده استکبار (نیکسون) در دانشگاه واکنش نشان داده که حتا در این راه سه نفر شهید میشوند. پس از آن در قیام ۱۵ خرداد سال ۴۲ ، فعالیتهای ضد رژیم طاغوتی مستمر که منجر به انقلاب اسلامی گردید، پس از آن جهاد سازندگی و حضور در جبههها همه و همه حضور پر شور و آگاهانه دانشجویان مشهود است. موضوع مهمی که در تمامی این سالها همواره مورد تکریم مردم بوده است؛ مکارم اخلاقی، شان و مرتبه و جایگاه اجتماعی خاص و ویژه و منحصر به فرد دانشجویان بوده است.
مردم این سرزمین بهواسطه حافظهی تاریخی و پیشینهای که نسبت به شخصیت اجتماعی و فرهنگی دانشجویان دارند، شاید هنوز انتظار دارند آنان دارای روحیات متفاوتی با دیگران باشند چه از نظر تحلیل مسایل روز، چه گفتمان سیاسی، چه آداب فرهنگی و اجتماعی، چه عقاید مذهبی. از نظر و دیدگاه تاریخی مردم دانشجو میتواند شخصیتی متفاوت و تاثیرگذار باشد، که با در نظر گرفتن همه شرایط چنین دیدگاهی باز میگردد به همان پیشینه تاریخی از زمان قاجاریه.
به واسطه چنین تاثیرگذاری عمیقی قدرتهای استکباری به اشکال مختلف با نفوذ در میان جمعات دانشجویان سعی در تخریب فکری و به بیراهه کشاندن آنان را داشته و دارند، کاری که در سالهای اخیر به مدد ابزارهای نوین رسانهای توسط شبکههای اجتماعی، اینترنت، تبلیغات مخرب، منحرف و غلط بر سر دانشجویان آوردهاند و در حقیقت این قشر روشنفکر را دستاویز امیال و نیات خود قرار دادهاند. تهاجم فرهنگی و یورش رسانهای به جوانان؛ دختران و پسران ایرانی در سالهای اخیر از نمونههای بارز آن میباشد.
از طرفی دیگر اگر دانشجو با استفاده از ظرفیت ذاتی و پتانسیل مثبتی که دارد به دلیل اعتراضی کوچک به مسائل دانشگاه حتی مشکلات صنفی؛ ستارهدار شود، یعنی این پیام را به دانشجو منتقل میکند که او فقط باید درس بخواند، در این صورت این دانشجو دارای چه قدرت و توان اجتماعی است.
البته این همه داستان نیست اگر از جنبههای دیگر نگاه کنیم در میبابیم که میدانهای تازهای پیش روی دانشجو پدیدار شده است؛ بسیاری از دانشجویان چالشهای قدیمی (آزادیهای سیاسی و اجتماعی) را حل شده میدانند؛ درنتیجه ترجیح میدهند انرژی و پتانسیل ذاتی خود را در زمینههای دیگری مصرف کنند.
در حقیقت باید اذعان داشت به واسطه باز شدن فضای سیاسی حاصل از انقلاب، زمینههای جدید فعالیت، به وجود آمدن چالشهای نوین ذهنی، بالا رفتن سطح سواد عمومی و دانشگاهی جامعه، آگاهی مردم از مسائل روز جهانی و… ضریب نفوذ و تاثیر اجتماعی دانشجو طی دهههای اخیر کاهش یافته است. ولی آنچه مسلم است با وجود همه تغییرات و پیشرفتها هنوز دانشگاه محل تضارب آرا و اندیشههاست و خواهد بود؛ دانشجویان باید از این پتانسیل در جهت پیشبرد افکار خود استفاده کنند.