طلاق عاطفی
وقتی زن و شوهر با یکدیگر ارتباط صمیمی ندارند و نمیتوانند دربارهی احساسات و عواطف خود باهم حرف بزنند درحقیقت از همدیگر طلاق عاطفی گرفتهاند. از شایعترین دلایل بروز طلاقهای عاطفی بروز ویژگیهای اخلاقی نامطلوب در زوجین، ازدواج دیر هنگام، خشونت، دخالتهای بیمورد دیگران در زندگی مشترک، بیکاری یا از دست دادن موقعیت شغلی، به خطر افتادن وضعیت اقتصادی خانواده و درنهایت ضعف مهارتهای ارتباطی کلامی و غیرکلامی در همسران میباشد.
غرور کاذب، خودخواهی، غیرمنطقی بودن زن یا شوهر نیز از دیگر علتهای افزایش طلاق عاطفی است. عدم تلاش در جهت نزدیکی زوجین، به مرور زمان باعث انباشته شدن اختلافات و کمرنگی بیشتر روابط عاطفی میگردد. پژوهشها نشان داده اغلب همسران در شناخت نیازهای روانی یکدیگر ناتوان و ناموفق هستند و بعضا هم تلاش چندانی برای اصلاح و ترمیم روابط فی مابین انجام نمیدهند.
نکتهی حائز اهمیت که میتواند مانع بروز بسیاری از جداییهای عاطفی شود کمک به همسران در شناخت و برطرف کردن نیازهای عاطفی یکدیگر میباشد. بطورکلی میتوان گفت نیازهای عاطفی مردان با زنان متفاوت است شاید برخی از نیازهای اساسی مردان عبارت باشد از: حمایت، تحسین، همراهی، صداقت، وفاداری در مقابل شاید نیازهای اساسی زنان عبارت باشد از: محبت، توجه، گفتگو، صداقت، حمایت مالی و تعهد.
باتوجه به این تفاوتها بروز مشکل و ناسازگاری میان زوجین چندان تعجبآور نیست. اشکال کار اینجاست که بیشتر زنان یا مردان براساس چارچوبها و نیازهای شخصی خودشان فکر میکنند که نیازهای همسرشان را برآورد کردهاند، درصورتی که نیازهای عاطفی مرد و زن کاملا متفاوت میباشند. درحقیقت همین موضوع به عدم درک و فهم متقابل سبب رشد بدبینی و منفینگری و کینه و… میشود که به مرور زمان همهی انرژیهای مثبت طرفین را زایل کرده و سردی و یخبندان و در نهایت بی تفاوتی در روابط عاطفی را به دنبال خواهد داشت. نظام اجتماعی خانواده قواعد و ساختاری دارد که با رابطه متقابل ارکان اصلی آن (زن و مرد) پویایی خاصی پیدا میکند. چگونگی روابط عاطفی بسته به کیفیت و سطح این روابط دارد.
زن و شوهر باید ارتباطشان را به واسطه فهم متقابل ارتقا بدهند و بالا ببرند. اگر به آن مثل امور مادی زندگی شان توجه نکنند و احساسات و عواطف و نیازهای همدیگر را تامین و خلاءهای یکدیگر را پر نکنند، متأسفانه در روابطشان دچار سوء تفاهم، عدم تفاهم و عدم درک متقابل میشوند و کم کم بینشان تلخ کامی حاکم و در ادامه فاصله افتاده و از یکدیگر دور میشوند. آنجاست که شکافی عمیق بین احساسات و عواطف زن و مرد ایجاد میشود که به آن طلاق عاطفی میگویند. ادامه این روند باعث میگردد زن و مرد در جایی دیگر به دنبال برطرف کردن نیازهای عاطفی خود باشند که امروزه با گسترش شبکههای اجتماعی خیلی از زنها و یا مردها این تأییدها و خلأهای احساسی را برای خود به صورت مجازی تامین میکنند.
زن و شوهر باید بدانند، زندگی زناشویی همانند یک شرکت است که از مشارکت دو انسان تشکیل شده و نام آن شرکت، کانون خانواده میباشد. یعنی دونفر در کنار هم قرار گرفتهاند و باهم شریک شده و منافع مشترکی دارند و هردو به یک قسمت مساوی از زندگی سهم دارند. تفاهم و درک متقابل به آن دو کمک میکند در این راه زناشویی که پیش گرفتهاند یکدیگر را یاری کنند.