صلحطلبى به معناى دورى از خشونت است; نه حالتى در برابر خشونت. صلح طلب كسى است كه تحت هيچ شرايطى وارد شرايط خشونت بار نمیشود. صلح طلب، براى رسيدن به قصد خود، به هيچ روى خشن نمیشود. صلح طلب در روابط و فعاليتهاى اجتماعى، زندگی و… طالب آرامش است. صلح طلب، درگير هيچ نوع عمل تنشزایی نمیگردد چه رسد به خشونت. شخص صلح طلب، كه خوى و فطرتى آرام دارد و صبور است; صلح طلب در مقابله با فرد يا افراد پرخاشجو و خشن، قادر به مديريت اوضاع، رهبرى شرايط و از بين بردن نزاع و درگيرى است.
فرد صلح طلب، به راحتى قادر به كنار آمدن با همسايهاى عصبى، همكاران ناراحت، و رئيس خشن مىباشد. بدون شك، خشونت، خشونت مىآورد و كمتر كسى قادر به مهار اوضاعى بدون عقل و منطق است. اگر آتش برافروخته شود، تر و خشك با هم مىسوزند بر خلاف صلح طلب، پرخاشجو، به سادگى از كوره درميرود، ناسزا میگوید، توهين میکند، تهمت و افترا میزند، دست به يقه میشود و درگيرى را آغاز میكند. شناسايى اين افراد آسان است. كنار آمدن با چنين كسى، به شرطى كه از درون صلح طلب باشيد، كار چندان سختی نیست. قدرت مغز و قوه تشخيص و درك صلح طلب، به هنگام خونسردى و آرامش، فعال است; ولى، فرد خشن، سطح ادراكش افت کرده، و قادر به مقابله با حريفى آرام و خونسرد نيست.
برخی از دانشمندان معتقدند كه پرخاشگرى صفتى ذاتى است; يعنى، همچنان كه غريزه زندگى، ما را در جهت ارضاى نيازها و حفظ سلامتى هدايت میكند، غريزه مرگ، به شكل پرخاشگرى، میكوشد تا به نابود كردن و تخريب بپردازد. اين غريزه چنان كه بتواند ديگران را از بين میبرد (مولانا بر اين باور است كه صلح و جنگ تجلى صفات الهى است. بر اساس اين ديدگاه، رفتارهاى آدمى در عرصه امكان با خشم و ستيزه، نشانه تجلى قهر الهى است. صلح و آرامش، ظهور و مهر عظمت الهى در عرصه جان آدميان است) عدهای ديگر از دانشمندان علوم اجتماعى و روانى معتقدند پرخاشگرى ريشه در اجتماع و تربيت دارد، و با استفاده از راه كارهاى آموزشى قابل پيشگيرى است.
شايد بتوان گفت كه ناموفق بودن، ناكامى در دسترسى به مواهب زندگى و… باعث بروز خشونتهاى مختلف توسط افراد میشود. پرخاشگرى میتواند ناكامىهاى فشرده را رها سازد و نوعى تسكين موقتى، براى فرد مهاجم فراهم آورد; اما پايان آن رضايتبخش نيست. صلح جويى فرد صلح طلب، تلاشى شرافتمندانه است. اگر هر كسى، سعى كند به عنوان یک صلح طلب به سوى صلح جويى گام بردارد; جامعه و محيط زندگى ما، جايى به مراتب بهتر، زيباتر و امنتر خواهد بود. يك صلح طلب واقعى به نداشتن رفتار خشن و سخت، علاقمند است; تا اينكه صلح طلب سعى در مهار خشونت كند. سادهتر: اگر قصد درگيرى فيزيكى نداريد، میتوانيد بالقوه، يك صلح طلب واقعى باشيد. يعنى توانايى و قدرت صلح طلبى را دارا باشيد. اگر وارد فاز خشونت و درگيرى، حتا در راستاى دفاع از خود، بشويد، بايد عواقب آن را نيز قبول كنيد. اگر وسط خيابانى پر رفت و آمد بايستيد; خطر تصادف و برخورد اتومبيل را نيز بايد بپذيريد.
مثال بالا، وضعيتى است كه بيشتر قربانيان فجايع خشونت بار اجتماعى، با آن روبرو میگردند. رويارويى با آدمى پررو، خشن، بد زبان، ناسزاگو و… همانقدر براى آدمى مؤدب و بامنش و صلح طلب، خطر دارد كه وسط خيابان بايستد. موضوع، ساده است; در برابر چند رذل خیابانی بىتربيت، هرزهگو يا هر جاى ديگر، بايد به همان شيوه، با همان سلاح، با ايشان مقابله كنيد; اگر نميتوانيد و صلح طلب هستید، بهتر است گذشت كنيد و به راه خود برويد.
«آگاهى، شناخت و پرهيز، به گونهاى مؤثر، احتمال درگيرى را كاهش مىدهند»