شایعترین گونههای خشونت
۱) جسمی: این نوع خشونت در دو نوع آشکار و پنهان بروز میکند:
– آشکار: نظیر جیغ و داد، کتک کاری، سیلی زدن، کشیدن موی سر، لگد زدن، هُل دادن و…
– پنهان: نظیر اخراج از خانه (به ویژه در ساعات نامتعارف شب)، به هم کوبیدن در به گونهای که موجب وحشت و اضطراب گردد، بههم زدن سفره یا میز ناهارخوری، پرت و پاره کردن و یا شکستن اشیاء… به ویژه هر نوع اشیایی که برای قربانی مهم باشد. مثل یادگاریها یا پاره کردن آلبومهای عکس، آینه شمعدان و… لازم بهذکر است پارهای از نظریه پردازان خشونتهای جنسی را در این گروه قرار میدهند ولی به جهت اهمیت موضوع ترجیح داده شده که در طبقهای جداگانه به آن پرداخته شود.
۲) تهدید و ارعاب: این نوع خشونت در طیف وسیعی از رفتارهای زیر آشکار میگردد:
– ترک خانه (خود یا دیگری) به اصطلاح سر زیر آب کردن به معنای میروم و بر نمیگردم.
– آزار و اذیت کودک.
– تهدید به طلاق.
– تهدید به خودکشی، دیگرکشی و یا حیوان کشی.
– تماسهای مکرر با پلیس با نیت «آبروریزی و ارعاب.
– برداشتن مدارک شخصی نظیر گذرنامه، شناسنامه، دفترچه درمانی، عقدنامه، دفترچه خاطرات، اسناد ملکی و…
– کنترل و نظارتهای آزاردهنده نظیر رفت و آمدهای اجتماعی، استفاده از تلفن، چک کردن تلفن شخصی، سرکشیهای نا به هنگام و ناگهانی به خانه و یا اتاقی که شما در آنجا باشید.
۳) جنسی:
– اجبار به انجام هرگونه رفتار جنسی برخلاف میل شما.
– اجبار به تماشا و یا شنیدن تصاویر، فیلم و یا هرگونه صدایی که بار جنسی داشته باشد.
– عدم رعایت بهداشت جسمی به هنگام نزدیکی (به ویژه برای آن گروه از بیمارانی که نزدیکی جنسی موجب انتقال بیماری آنان شود مثل ایدز، هپاتیت و…).
– کوتاهی در پیشگیری از بارداری درصورتیکه تمایلی برای بچهدار شدن نباشد و زن مجبور به سقط جنین شود.
۴) مالی (تنگنای مالی):
– در تنگنا قرار دادن اعضای خانواده علیرغم توان مالی.
– هزینه کردن درآمدهای خانواده برای اعضای خانواده پدری/ مادری علیرغم نیاز و ضرورت آن.
– صرف درآمدهای خانواده در امور اجتماعی به منظور جلب توجه و یا اهداف کاملا فردی.
– دخل و تصرف در داراییهای همسر با توسل بهزور، نظیر مداخله در پسانداز و یا ارثیه همسر.
– جلوگیری از استقلال مالی به منظور مجبور ساختن همسر به اطاعت و تسلیم.
۵) روانی:
– توهین، دشنام، بهکارگیری کلمات رکیک و تحقیرآمیز.
– بداخلاقی و بهانهگیریهای مداوم.
– ایجاد احساس ترس و گناه.
– منت گذاشتن برای امور مالی، خرجی خانه، نگهداری از فرزندان.
– ازدواج مجدد بدون رضایت همسر اول.
– عدم مسئولیت پذیری و نظم در رفت و آمدها و ملاقاتهای مهم.
– رفتارهای آمرانه و تحکم آمیز.
– ایرادگیری از فرزندان برای تخریب دیگری.
– بیتفاوتی و سردی در رفتارهای فردی و اجتماعی.
– پنهان کاری در تصمیم گیریهای مهم زندگی نظیر خرید و فروش خانه، مغازه، زمین و…
– امتناع از طلاق برخلاف میل و توافق قبلی همسر.
– در محدودیت قرار دادن فرزندان به هنگام طلاق و یا جدایی.
۶) ممانعت از رشد (پیشرفتهای آموزشی- اجتماعی):
– اِعمال محدودیت در ادامه تحصیل.
– محدود ساختن همسر در تحصیل یا یادگیری مهارتهای اجتماعی.
– مخالفت با اشتغال یا ادامه شغل همسر.
همانطوری که ملاحظه شد، رایجترین نوع خشونتهای خانگی در گروه اخیر یعنی خشونت روانی دیده میشود و این تنها بخش ناچیزی از انواع آن است. از طرفی بهشکلی «تجربی» میتوان خشونت خانگی را در لایههای اقتصادی- اجتماعی خانوادهها به دو گونهی کلی نیز تقسیم کرد؛ خشونتهای سیاه، قرمز و سفید. منظور از خشونتهای سیاه و قرمز آن بخش از رفتارهایی است که اثری از خود بهجای میگذارند، و بیشتر به صورت فیزیکی بروز مییابند.
ولی خشونت سفید اَعمال و کارهایی را در بر میگیرد که به صورت «روانی» بر قربانی تحمیل میشود و متاسفانه به دلیل نامرئی بودن، معمولا فرد قربانی نمیتواند با نشان دادن و ارائه ادله به «پزشکی قانونی»، طول درمان و خسارتی را دریافت نماید و یا حتی موجب برانگیختن «احساس همدلی» در سایرین گردد. از طرفی بهنظر میرسد که خشونت سفید بیشتر در طبقات فرادست اقتصادی- اجتماعی و خشونتهای سیاه و قرمز بیشتر در طبقات فرودست رواج داشته باشد.