روزنامه: مصائب مادران شاغل
این یادداشت افشین طباطبایی در تاریخ ۱۳ دی ۱۳۹۵ در روزنامه نسل فردا چاپ شده است.
مصائب مادران شاغل
وقتی در زندگی زناشویی تقسیم کار صورت نمی گیرد
مصائب مادران شاغل
روزی که لیسانسم را گرفتم،چون شاگرد اول کلاس بودم،بدون کنکور در مقطع کارشناسی ارشد قبول شدم.ترم آخر ارشد بودم که با همسرم آشنا شدم؛او هم تحصیلات عالیه داشت.از همان اول با او شرط کردم که می خواهم مشغول به کار شوم و او هم مخالفتی نداشت.الان بعد ۸ سال حس می کنم با دوتا بچه کوچک، توان کار کردن ندارم، از طرفی همسرم هیچ همکاری با من در این زمینه نمی کند و مدام می گوید مشکلی نیست که سرکار بروی، اما باید وظایف همسری و مادری ات را به نحو احسن انجام دهی؛ در غیر این صورت در خانه بمان، خودم مخارجت را تامین می کنم.برای منی که ۷ سال در دانشگاه درس خوانده ام و ۸ سال هم کار کرده ام، خانه نشینی واقعا کابوس است…
نویسنده : افشین طباطبایی
بار اضافه بر دوش زنان
درگذشتههای بسیار دور، زندگی مردم ساده بود، اغلب دستهجمعی زندگی میکردند و چندان خبری از چشم و هم چشمیهای امروزی نبود. کارها همه تقسیم شده بود؛ کارهای خارج از خانه مردانه بود و امور خانه در دست زنان قرار داشت. اما کمکم با پیشرفت جامعه، با باسواد شدن زنان، کسب تحصیلات عالیه و بهوجود آمدن کارها و مشاغلی که زنان هم میتوانستند انجام دهند، زنان نیز به جامعه راه پیدا کردند، ولی همچنان نقش خود را در منزل بهعنوان همسر و مادر حفظ کردند، یعنی نه تنها بار مسئولیتهای سنتی گذشته از دوششان برداشته نشد، بلکه باری دیگری بر آن اضافه گشت. اینگونه شد که امروزه ما در جامعه با زنانی مواجه هستیم که هم خانهدار هستند و هم کارمند و فشار مضاعفی را تحمل میکنند.
وقتی هیچ کمکی نمیشود
واقعیت این است که در فرهنگ ایرانی،مردان کمتر به کمک زن شاغلشان میآیند و کمک کردن به زنان در امور خانه و خانهداری، نوعی کسر شأن مردانه محسوب میشود. بیشتر مردان وقتی از سر کار باز میگردند، روی راحتترین مبل ولو میشوند، یا گوشه اتاق دراز میکشند و انگار نه انگار زنشان نیز خسته از سر کار برگشته و او هم نیاز به استراحت دارد.
یک زن شاغل، عملا مسئولیت و فشار کاری دو نفر را تحمل میکند و از این لحاظ نسبت به مردان شاغل هم مسئولیت سنگینتری دارد. تفاوت کار در اینجاست که از مردان کسی انتظار انجام امور منزل را ندارد، اما یک زن در هر پُست مدیریتی و تخصصی هم که باشد، باز هم وظایف منزل بر عهده اوست. این تقسیمبندی وظایف درست یا نادرست، باعث افزایش فشار و استرس روانی در زنان شاغل میشود، آن هم زنانی که با صبوری و تحمل سختی، عمدتا در جهت کمک به اقتصاد خانواده به کار اجتماعی میپردازند و به جای اینکه مورد قدردانی شوهران قرار گیرند، در بسیاری از موارد سرزنش میشوند؛سرزنش بابت عدم حضور مداوم زن در خانه، نپرداختن کامل به وظایف خانه و…
ضرورت حفظ الگوی مناسب بین کار و خانه
امروزه زنان زیادی از آموزش عالی برخوردار هستند، زنان تحصیلکرده به دنبال کسب هویت اجتماعی و استقلال مالی و کمک به اقتصاد خانواده به مشاغل مختلف روی میآورند.حفظ ریتم و الگوی مناسب بین محیط کار و خانه تا اندازه زیادی با فشار ناشی از حفظ تعادل کارهای شغلی و خانه ارتباط دارد. با آنکه اشتغال زنان به یک روند اجتماعی تبدیل شده، اما در این فرآیند، انجام وظایف خانهداری از سوی اکثریت زنان بهعنوان تکلیف پذیرفته شده؛یعنی زنان وظایف خانهداری و مراقبت از شوهر و فرزندان را هدف و ارزش زندگی خود میدانند. برخی زنان با توجه به مسئولیت خانگی خود و عشق به شوهر و فرزندان و با توجه به فشار و مسئولیت شغلی که شاید هم بسیار مورد علاقه آنهاست، مجبورند در دو جبهه با فداکاری و ایثار خدمت کنند.
بر اساس نظرسنجی از میان مردان متاهل، قریب به هشتاد درصد مردان با خانهداری همسران خود موافق هستند. به نظر این مردان، خانهداری پدیدهای طبیعی در جامعه است که زنان میتوانند با دل و جان خانواده و فرزندان خود را حفظ و مراقبت کنند. با این حال، مردانی که با آن مخالف هستند، باور دارند که شوهر و زن باید زبان مشترک داشته باشند، اگر یکی از آنها کار نکند و فقط به خانهداری مشغول باشد، این موضوع باعث انزوای خانواده از جامعه میشود که در طولانی مدت ثبات و یکپارچگی خانواده را تهدید میکند.