دخالت اطرافیان موضوعی عام، فراگير و در بیشتر ازدواجها امری دامنگير است و انرژی ذهنی و فکری زوجهاي زیادي را مشغول كرده است. گمان نكنيد كه تنها شما با اين مشكل روبهرو هستيد. گاه مادر شوهر و گاه مادر زن و گاهي اوقات ديگران به گونهاي موجبات رنجيدگي خاطر زوج جوان را فراهم ميآورند.
رابطه عروس و مادر شوهر در اغلب موارد پر چالش بوده، هست و خواهد بود، مگر اینکه از ابتدای کار با مدیریت درست و خردمندانه پایههای یک رابطه سالم و برد – برد را بنا کنید. روابط دختر و پسر در دوران عقد بسیار تعیین کننده است، هر دو نفر باید با همکاری و برنامه ریزی محتاطانه رابطه عروس و مادر شوهر را مهندسی و مدیریت نمایند. یعنی اگر در اوایل ازدواج اجازه دخالت هر چند جزیی در زندگیتان را به اطرافیان بدهید، مهار آن در سالهای بعد سختتر میشود، درحقیقت همه چیز بستگی به رفتار خودتان دارد.
به دختران جوان عروس خانمها توصیه میشود؛ حریمها را حفظ کرده و وقت رفتن به خانه پدری همسر حجم و میزان ارتباط کلامی را برای خودشان مشخص نمایند. یعنی در کمال احترام و رعایت حرمتها، میزان و سطح رفت و آمد خود را تعیین و مشخص کنند. برای مثال شرایطی ایجاد نکنید که مادر شوهرتان بتواند در خلوت و دور از چشم همسرتان، حرفهایی به شما بزند که موجب ناراحتیتان شود.
اگر اختلافی پیش آمد و حرف و حدیثی شنیدید، جلوی گسترش آن را بگیرید و نگذارید دامنه بگومگو زیاد شود. سعی کنید ماجرا را خودتان و در مرحله بعد، با کمک همسرتان حل و فصل كنید و به هیچ عنوان چیزی به گوش پدر و مادر خودتان نرسانید. از همان روزهای اول به خانوادههایتان توضیح دهید که میخواهید دو نفری با همفکری و مشارکت هم کارهای ازدواجتان را انجام دهید. همه این موارد به شخص شما و رفتارتان بستگی دارد که از همان ابتدا اجازه ندهید هیچ دخالتی در زندگی شما وجود داشته باشد.
به جای مطرح کردن حرفهای مادرشوهر به همسرتان، بهتر است روشهای تعامل مودبانه کلامی را بیاموزید تا در کمال احترام بتوانید در موارد ضروری پاسخ وی را بدهید و مجبور نشوید به همسرتان منتقل کنید. در واقع موفقترین عروسها کسانیاند که همسرشان را در موضوعات اختلاف برانگیز دخالت ندهد و از بروز چنین بازیهایی در زندگی خود جلوگیری کرده و یا مثل یک میانجی به شیوهی درست واکنش نشان میدهند.
انسان در ارتباط با اطرافیان معمولا سه سبک رفتاری از خود نشان میدهد:
۱- پرخاشگرانه:
در این روش ما همواره به دنبال مقصر هستیم و انگشت اشارهمان به سمت اطراف است تا متهم و گناهکاری را بیابیم، چندان خود را نمیشناسیم و از خودباوری مطلوبی هم برخوردار نیستیم، یعنی با سطح احساساتمان آشنا نیستیم. کلام و گفتارمان سرشار از کلمات منفی، متلک و لحنمان تند است: «تو عُرضه نداری جوابشان را بدی»، «چرا جلوی مادرت آن حرف را زدی» «تقصیر منه که احترام مادرت را نگه داشتم» و…
۲- منفعلانه:
فرد مُنفعل از برخورد مستقیم گریزان است و در مقابل دیگران بیشترین پاسخش سکوت، لبخند یا تایید است؛ اما بعد ناراحت میشود، بدگویی میکند و از دیگران طلب حمایت میکند. همیشه خشمی پنهانی دارد که با روشهای بیمارگونه نشان میدهد.
۳- قاطعانه:
چنین فردی کاملاً به احساسات خود آگاه است. در عین اینکه به دیگران و خودش بیاحترامی نمیکند و خود هم با کلام و رفتارش وارد حریم کسی نمیشود، اما میتواند ناراحتیهایش را مطرح کند و به راحتی نه بگوید.
طبیعی است که در ابتدای ازدواج یا دوران عقد عروسهای کم تجربه دچار چنین برخوردهایی میشوند. اما مهم این است که به مرور زمان یاد بگیرید و بالغانه رفتار کنید. اگر قرار باشد مثل یک دختر لوس نازنازی با هر گفنهی نازل و سطحی که میشنوید، به شما بر بخورد یا مثل یک عروس مظلوم، بلاکش و حرف خور باشید، هرگز نمیتوانید روابطتان را با خانوادهی همسر مدیریت کنید. ازاینرو با یک مربی و مشاور صحبت کنید و برای آموختن رفتار قاطعانه بیشتر تلاش نمایید. این را بدانید تا وقتی حرفهای دیگران (مادرشوهرتان یا هر کسی دیگر) باعث ناراحتی شما میشود یا به حریم خصوصیتان ورود میکنند، به جای اینکه پشت همسرتان پنهان شوید و از او انتظار کمک داشته باشید، خودتان با رعایت احترام و جایگاه مادرشوهر و دیگران، بهترین پاسخ را با حفظ چارچوب احترام و خطوط قرمز بدهید و اگر به همسرتان میگویید نیز حالت شکایت نداشته باشد و از او رفتار دفاعی نخواهید، چراکه هرگونه دفاع همسرتان از شما در مقابل مادر خود، رابطهتان را خرابتر میکند. برای این منظور دختران جوان نیازمند کسب مهارتهای کلامی مناسب و شایسته هستند.
مهمترین نکته این است که زن و شوهر سعی كنند در مقابل مسائلی كه برایشان به وجود میآید جبهه مشتركی داشته باشند، تا در مواقع حساس بر اثر دخالت والدین یا اطرافیان، بحرانی در زندگی شما به وجود نیاید، پس بهتر است از یكدیگر حمایت كرده، توانایی روحی خود و همسرتان را برای تحمّل مشكلات زندگی بالا ببرید.
برخورد با خانواده ای که دخالت میکنه خیلی سخته و بدتر از اون این هست که دوتا خانواده دخالت کنند.انسان تو تنگنای بدی قرار میگیره و تقریبا به انزوا کشیده میشه.منی که الان دقیقا در این شرایط هستم نمیدونم باید چیکار کنم .زندگی خیلی سخت میشه.دلم میخواد قید همه را بزنم.همیشه دلم میخواد تنها باشم.یوقتایی دلم میخواد قید زندگیما بزنم.توی بد منگنه ای قرار گرفتم.رفتار بد اطرافیان باعث شده توی انتخابم دچار تزلزل بشم به حس عشق و دوست داشتن شک کنم.تنها شدن توی راهی که نمیدونی باید چیکار کنی خیلی سخته.
باید با استفاده از فنون رفتار متقابل مهارت لازم را کسب کنیم