خودشیفتگی
بسیاری از آدمها کمی خودشیفته هستند، اما لزوما شخصیتی خودشیفته ندارند. با شناخت ویژگیهای افرادِ خودشیفته میتوانید از رویارویی با آنها اجتناب کنید و یا بهتر با دیگران ارتباط برقرار کنید.
برخورد با افراد خودشیفته کار آسانی نیست. ذهن آنها چنان محدود است که بهسختی متوجه دنیایی فراتر از دنیای خودشان میشوند. دنیای درونشان هم، دنیای کوچکی است که ارتباطی با دنیای بیرون ندارد. عوامل و شرایط گوناگونی باعث شکلگیری انواع مختلف شخصیتهای خودشیفته میشود. مهمترین عاملی که نشان میدهد قضیه فراتر از توجه بیشازحد به خود است، این است که فرد نمیتواند از زاویهی دید دیگران به وقایع بنگرد و احساسات آنها را درک کند. این یعنی او تنها برای کمک به خودش گام برمیدارد. مثلا وقتی فردی در محیط کار ترفیع میگیرد، فرد خودشیفته بهجای تبریک به او شروع به صغراکبرا دربارهی این میکند که خودش باید ترفیع میگرفته است یا دربارهی اتفاق خوشایندی صحبت میکند که برای خودش افتاده است.
فرد خوشیفته فارغ از اینکه چه میکند، پیوسته نیازمند تمجید دیگران و گرفتن تأیید بیچون و چرای آنهاست و بهگمانش لایق بهترین برخوردهاست. ارتباط با فرد موردنظر نباید باعث آزار شما بشود، بهویژه اگر با او صمیمی هستید، مثل همسر یا پدر و مادر، زیرا بهناچار زمان زیادی را با آنها میگذرانید. اگر فرد موردنظر بهراستی برایتان باارزش است، باید خودشیفتگیاش را بپذیرید. از او انتظار نداشته باشید توجه و حمایتی را نثار شما کند که در توانش نیست. با این کار دستکم سرخورده و ناامید نمیشوید، چیزی که به تخریب رابطه منجر میشود.
فراموش نکنید حتی اگر دربارهی موضوع مهمی با آنها صحبت کنید، قادر نیستند اهمیت چیزهایی را که با آنها در میان میگذارید بهدرستی درک کنند. درواقع ممکن است از این موضوع برای بهرهکشی از شما استفاده کنند. بنابراین دربارهی هرچیزی با خودشیفتهها صحبت نکنید. بهیاد بسپارید که فرد خودشیفته همیشه به یک چیز فکر میکند: «اول خودم.» پس شاید در برخورد با آنها مجبور شوید برمبنای این اصل رفتار کنید. این کار در حرف آسانتر است تا در عمل، اما این را بدانید که باوجود اعتمادبهنفسی که خودشیفتهها در ظاهر بهنمایش میگذارند، در اعماق وجودشان خبری از اعتماد به نفس نیست و اصلا برای همین است که به تأیید و تمجید پیوستهی دیگران نیاز دارند. همچنین زندگی کامل و شیرینی ندارند، زیرا دامنهی وسیعی از احساسات را در خود خاموش کردهاند.
این بهمعنای این نیست که هرچه گفتند و خواستند، انجام بدهید. فقط فراموش نکنید فرد خودشیفته انسانی است که نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند. این مسئله معمولا ناشی از تربیت پدر و مادری خودشیفته است.
همچنین باید بدانید فرد خودشیفته درکی از عشق بیقیدوشرط ندارد. آنها هرکاری را برای منفعت خودشان میکنند و این روشی گوشهگیرانه برای زندگی است. همذاتپنداری سادهتر میشود اگر پیوسته به خودتان یادآوری کنید این رفتار ناشی از انزجار درونی فرد از خودش و احساس همیشگی کاملنبودن است.