افراد مختلف از رویدادهای زندگی برداشتهای متفاوتی دارند. گاه دو نفر به لیوانی نیمه پُر نگاه میکنند، یکی آن را نیمه پُر و دیگری نیمه خالی میبیند. با مطالعه عمیق حالات افراد، متوجه میشویم که چرا هرکدام به جنبه خاصی از وقایع توجه داشته و موارد دیگر آن را، ذخیره یا حذف میکنند. ظاهرا علت این که دو نفر یک لیوان آب را متفاوت می بینند ریشه در مثبت نگری و منفی نگری دارد.
زندگی ساخته و پرداخته رفتار ماست و رفتار هم نشات گرفته از تصاویر ذهنی است، انسانها با نگرشهای متفاوت به زندگی اطراف خود نگاه میکنند، که در میزان این تصمیم گیری عواملی دخالت دارد، ازجمله چارچوبهای ذهنی انسان. چارچوبهای ذهنی مانند صافی عمل میکنند و فقط وقایعی از آن عبور میکنند و مورد توجه ما قرار می گیرند که بصورت پیش فرض تعریف شده باشند، در حقیقت به وسیله این ابزار است که لیوان را نیمه پُر یا نیمه خالی می بینیم.
جاذبه و دافعه یکی از ابتدای ترین شیوه های بهره گیری از چارچوب ذهن است. استفاده از حالات افراد مختلف نشان میدهد؛ انسانها همواره در جهت جذب بعضی چیزها و دفع چیزهای دیگر تلاش میکنند و به عبارت دیگر تمام رفتارهای او (انسان) در جهت به دست آوردن خوشی، عدم موفقیت یا رنج و عذاب است. اصولا آدمی شالوده زندگی خود را در نیل به سعادت و موفقیت تنظیم میکند یا در جلوگیری از شکست و ناملایمات.
انسانها در تعامل با يكديگرند و بر همدیگر تاثیر میگذارند؛ در حقیقت انديشه و نگرش ما، هویتمان را شکل میدهد. اگر همیشه و در هر موقعیتی فقط زشتيها را ببينيم و به دنيا بد نگاه کنیم، يعني موتور مولد كارخانه ذهنمان، افكارمنفی است.
فکر منفی پتانسیلی تولید میکند که بار دافعه دارد، ولی فکر مثبت انرژی مثبت تولید میکند که جاذبه دارد. ناگفته نماند که هر دوی اینها (منفی یا مثبت) روی زندگی ما تاثیر گذارند. حاصل افکار تولید شده؛ پتانسیل مثبت یا تخلیه انرژی ذهنی انسان میباشد.
آدمهایی که مثبت هستند (فکرهای خوب میکنند و روحیه عالی دارند) انرژیشان مثبت است. آدمهای منفی (فکرهای بد میکنند- روحیه ی خراب دارند) مثل یک چاه، انرژی مثبت دیگران را می بلعند. افکار مثبت درهای بهشت را به رویمان می گشاید، درجایی که افکار منفی ممکن است جهنمی را برایمان خلق کنند.
قطعا انگیزه و انرژی و سازندگی جاری در اعمال و رفتار ما، برخواسته از مثبت اندیشی و مثبت نگری است، که چارچوبهای ذهن را تشکیل میدهند. مسلما افکار برخواسته از ذهنی منفی انگیزه دهنده و انرژی بخش نیستند. افکارمنفی بازدارنده و مخربند، وقتی سروکله شان پیدا میشود، به سرعت موجب زوال معنوی انسان میگردند.
هنگامی که سرشار از انرژی مثبت هستیم، به اشکال مختلف نیز میتوانیم آن را به دیگران منتقل کنیم؛ مثل: محبت کردن، عشق ورزیدن، انفاق، یاری رساندن، صبور بودن، امیدوار بودن و…
ولی نبود انرژی مثبت همانند چاهی عمیق دیگر انرژیهای ما را تخلیه میکند. میتوانیم از نفرت، رذالت، تعصب، یاس، اندوه و امثالهم یاد کنیم که تمام جنبه های مثبت انسانی ما را همچون چاهی سیاه و عمیق در خود فرو میکشد و میبلعد و همه بار انرژی ما را تخلیه میکند. افکار منفی فضای سرشار از امید و اراده ما را به ناامیدی و یاس تبدیل میسازد. برخلاف قوانین فیزیک اگر فضای ذهن و افکار ما مثبت باشد هر جلوه و اتفاق مثبتی را جذب میکند و اگر منفی باشد، جنبه های منفی را به سوی خود میکشد. نور، نور را و ظلمت، ظلمت را. نباید فراموش کنیم که وقتی ما به مثبت اندیشی درونیمان اهمیت دهیم و در آن جهت کوشا باشیم به نتایج درخشانی هم میرسیم.