پدر و مادری که سالها برای تربیت و پرورش و تحصیل فرزند خود تلاش کردهاند و میخواهند فرزندانشان از خودشان بهتر و موفقتر شوند؛ اغلب فراموش میکنند که چه اندازه وقت و سرمایه و عمر خود را در این راه صرف نمودهاند، و در مقام انتقاد و سرزنش و مقایسه دختر و پسر جوان تحصیل کردهشان با دیگران برمیآیند و عزت نفس او را فرو میریزند، یا با حمایتهای بیجا و بیش از حد اعتماد به نفس او را زائل میکنند. اگر اتومبیل لوکسی داشته باشیم چهار چشمی از آن مراقبت میکنیم، ولی بسیاری از والدین به دست خودشان اسباب تخریب شخصیت و حقارت فرزندشان را فراهم میسازند و به نقش تفاهم در خانواده توجه نمیکنند.
در حالی که همین پیامهای مخرب زمینهساز بروز اختلاف و فاصله بین نسلها میشود، به ویژه اگر همراه با تحقیر و توهین و تخریب شان و شخصیت همراه باشد به احساس عدم امنیت و حس نفرت فرزندان از والدین و عدم تفاهم در خانواده ختم میگردد. فرزندان نوجوان و جوان نیاز به تایید، تحسین، دیده شدن و دریافت پیامهای مثبت و سازنده به جای سرکوفت و مقایسه دارند. آنان نیروهای تازه نفسی هستند که هر پدر و مادری میتواند در زمینههای مختلف از انرژی ذاتی و پتانسیل ذهنی و تخصصشان استفاده کند تنها به شرط باور کردن و میدان دادن به آنها.
عدم پایبندی به خانواده ریشه در نبود امنیت و ترس و نگرانی دایم و اضطراب از وضعیت موجود دارد. به خصوص برای فرزندانی که والدینشان، در خردسالی و نوجوانی (دوران بلوغ) به آنان در تصمیم گیریها و حل مشکلات خود استقلال عمل ندادهاند. اگر والدین به شخصیت و توانمندیهای فرزندان توجه نشان دهند و با فراهم کردن فضایی آرام و امن و عاری از تنش و وحشت گرفته؛ تا سپردن مسئولیتهای کوچک، سرزنش نکردن، تحقیر نکردن، مقایسه نکردن، و زمینه دیده شدن و ابراز وجود آنان را فراهم سازند، قطعا در بزرگسالی افرادی متکی به نفس تحویل جامعه خواهند داد. فرزندان به تایید و تشویق و تحسین در کارهایی که انجام میدهند، هرچند مختصر و ناچیز که به چشم ما نمیآید، احتیاج دارند.
در حقیقت وظیفه اولیه و بعد مسئولیت والدین ایجاد فضایی امن و مطلوب و سرشار از آرامش برای رشد و تفاهم در خانواده است. ویروس منفینگری و بدبینی در کانون خانواده، به خصوص نسبت به تواناییهای دختران و پسران علف هرزی است که باید از ریشه درآورده شود.
[…] آسیب و سلامت از طریق نهاد خانواده امری کاملا پذیرفته شده است یعنی خانواده سرچشمه آسیب […]