خانواده

بنای خانواده

نوشته شده توسط افشین طباطبایی

بنای خانواده

موضوع مهمی که در روابط زناشویی زن و مرد و روابط خانوادگی بسیار مهم است و اصلی زیربنایی محسوب می‌شود؛ مساله‌ی بدخُلقی یا بداخلاقی است، که متاسفانه در جامعه ما بسیار رایج است. بسیاری از مردان به ویژه از بداخلاقی یا خُلق بد برای پیش‌برد اهداف و خواسته‌هایشان و سلطه‌جویی بر زن‌ها، دخترها و یا جنس مخالف استفاده ابزاری می‌کنند. جنس مخالف می‌تواند همسر، دختر، خواهر حتا مادر در کانون خانواده باشد و یا در یک رابطه‌ی اجتماعی دیگر.

اگر یک رابطه‌ی سالم دوطرفه بین زن و مرد، بین زن و شوهر، بین دو جنس مخالف، بر مبنا و پایه‌ی احترام، علاقه و محبت و گذشت و درک و تفاهم متقابل شکل گرفته باشد و مسیرهای ارتباطی‌شان بر این محورها باشد، مطلقا ابزاری به نام خشونت و بداخلاقی جایی نخواهد داشت.

اگر آقایان از ابزار خشونت برای پیشبرد مقاصدشان استفاده کنند روابط سالم خانوادگی تخریب خواهد شد. در یک ارتباط مثبت خانوادگی دو جنس مخالف (زن و مرد) دو تا «من» در کنار هم قرار می‌گیرند، باهم جمع می‌شوند و یک «ما» تشکیل می‌دهند. یعنی یک من «زن» و یک من «مرد» تشکیل یک ما «خانواده» را می‌دهند. از این‌جا به بعد «ما» به عنوان هسته‌ی یک رابطه‌ی زناشویی و تشکیل دهنده‌ی بنیان خانواده ایفای نقش می‌کند.

حال اگر در ارتباطات این کانون خانوادگی جدید یکی از دو طرف به وسیله بدخلاقی و خُلق بد، خشونت رفتاری و حرکات ناپسند دست به تخریب من دیگر بزند یعنی؛ طرف مقابلش را (زن) مورد تعدی و ظلم قرار داده است، تخریب و تعدی هم ابعاد مختلفی از انواع خشونت، درگیری فیزیکی و پرخاشگری  را در بر می‌گیرد.

زن‌ها بنا به ضعف جسمانی در برابر مردها آسیب‌پذیر هستند، ازاینرو برخی مردها ممکن است فکر کنند چون تامین مخارج مادی زندگی بر دوش آنان است پس با زورگویی و تندخویی و بداخلاقی می‌توانند هر حرفی به همسرشان بزنند.

قدر مسلم چنین رابطه‌ای به هیچ روی منطقی و صحیح نیست و «ما» را دچار انهدام و تخریب می‌کند و از ارزش‌های کانون خانوادگی می‌کاهد. در حقیقت تخریب نیمه یک زندگی زناشویی به دست نیمه دیگر آن پایه‌های بنای خانوادگی را سُست کرده و آن را رو به زوال می‌برد.

اگر مرد با بداخلاقی ناشی از خستگی کار، ناکامی‌ها، یأس و ناامیدی، سرکوب‌ و سرزنش‌های احتمالی محیط کار و اجتماع وارد خانه شود، به احتمال زیاد حجم چنین پتانسیل منفی را در محیط خانه تخلیه روانی خواهد نمود. قرار نیست یک مرد از صبح تا شب ذهنش را انباری از زباله‌های تخریبی ارتباطات مختلف اجتماعی کند، و بعد تمام این زباله‌ها را هنگام ورود به خانه سر شریک عاطفی زندگی‌اش (زن و بچه‌اش) خالی کند.

بهتر است آقایان پیش از ورود به خانه سطل زباله را پشت در بگذارند. یعنی قبل از ورود به خانه یکی دو دقیقه پشت در پا به پا کنند، چند نفس عمیق بکشند، اجازه دهند افکار منفی که مثل سواران مغول در ذهن آنان تاخت و تاز می‌کنند از ذهن بگریزند، و حداقل با کمی آرامش قدم به درون خانه بگذارند.

مسئله مهم این است که مرد هر ناکامی و سرخوردگی که در طول روز داشته، دیگر تمام شده است و الان می‌خواهد وارد یک محیط امن و سرشار از آرامش شود. در نتیجه قرار نیست آن جا بداخلاقی کند و زشتی‌های رفتاری روح و روانش را پیاده کند، آن هم با همسر و فرزندان و شرکای زندگی‌اش و آرامش و امنیت آن‌ها را نیز سلب نماید، بلکه قرار است در خانه‌ی خودش کسب آرامش و امنیت کرده و تجدید قوا نماید و احساس خوبی پیدا کند.

تفاهم بین همسران رمز موفقیت

ازدواج یکی از مهمترين رسوم اجتماعي است و بسیاری از هنجارها و ناهنجاری­های جامعه مربوط به همین نهاد مقدس است. كودك آلوده به دنيا نمي­آيد اين خانواده و پدر و مادرند كه زمينه­ساز شرافت يا آلودگي او را فراهم می­سازند. خانواده مانند یک پیکر زنده است هر تزلزلی در خانواده سبب آسیب رسیدن به فرزندان می­گردد.

تخریب فرزندان = تخریب جامعه

همه اطرافیان به نحوي در فرزند اثرگذار، مدل و الگو هستند. جرأت والدین اطمينان بخش است هيبت و وقار او سازنده. بیشتر افراد موفق؛ موفقیتشان را مدیون خانواده سالم خویش هستند.

رفتار فرزندان انعكاسي از رفتار والدین است. محیط نامساعد و ناهنجار خانواده بر اخلاق اعضا تاثیر سوء گذاشته و جامعه را نیز متاثر میكند. محيط خانه و رفتار والدين براي فرزندان، ‌نخستين كلاس انسان­سازي است. اولین معلم هر انسان مادر اوست. مادران میتوانند با تدبیر و درایت درهای بهشت را به روی فرزندان باز کنند یا دروازه های جهنم را.

خشونت­ها و ستيزهای خانوادگی، برخوردهاي خشن و بي­حرمتي پدر و مادر نسبت به یکديگر در حضور فرزندان(در هر سطحی)، نتایج تاثرانگیز و منفی و تخریبی زیادی بر فرزندان و در نهایت جامعه می­گذارد؛ ازجمله وحشت و ترس – اضطراب و نگرانی – خشم و پرخاشگری – افسردگی و انزوای فرزندان و تزریق آن به محیط جامعه توسط آنان. یعنی به دست خود اسباب غرق خودمان را فراهم می­سازیم.

استحکام یا تضعیف سه محور احترام و محبت و گذشت در زیرساخت‌های کانون هر خانواده­ای نقشی اساسی دارد. تفاهم در پرتو احترام و محبت و گذشت. عامل تهديد روابط زناشویی فقدان محبت نيست بلكه روش ابراز محبت است. پدر و مادر بايد از خطاهاي همديگر چشم ­پوشي نمايند. حاكم بودن فضاي دوستي بين والدین می­تواند انرژی و پتانسیل مثبتی در کانون خانواده به ارمغان آورد . از همین امروز، سهم احترام- محبت- گذشت را در زندگی‌هامان بیشتر کنیم.

در مسیر زندگی با مشکلات زیادی روبرو می­شویم؛ مشکلات مالی، خانوادگی، شغلی و… ولی این تنگ نظری، نکته­ سنجی، بدبینی، استبداد رای، و دیگر صفات منفی است که به کانون خانواده آسیب وارد می­کند، و به سرزنش، توهین، تحقیر و هتاکی به یکدیگر منجر می­گردد. هنگامی که به غُُرغُر مشغولیم، قدر موهبتهایی که زندگی هرلحظه به ما می­دهد را نمی‌فهمیم.

اختلافات زناشویی علل مختلفی دارد که با توجه به پژوهش­‌های انجام شده در مراکز مشاوره سراسر کشور بیشترین علل عبارتنند از: دخالت اطرافيان، عدم تفاهم، عدم تمكين، ضرب و شتم، عدم مسئوليت­ پذيري، اعتياد، بدبيني، عدم علاقه.

نباید دست روی دست بگذاریم و آن قدر نگاه کنیم تا زندگی جلوی چشمان ما از پا در بیاید. باید از دنیای فکر و خیال بیرون بیاییم. با ای کاش و حیف و… کاری از پیش نمی‌رود. ازاینرو نیازمندیم تا نظام باورهای خود را گسترش دهیم. ما اگر بیمار شویم، سعی می‌کنیم دیگران مبتلا نشوند، پس چرا اجازه می‌دهیم که زباله‌های ذهن‌مان و چیزهای زشتی که در فضای ذهنی ما جاری است توسط بدخُلقی‌ها و بداخلاقی‌ها ما تسری پیدا کند.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید