بداخلاقی مردان :
موضوع مهمی که در روابط زناشویی زن و مرد و روابط خانوادگی بسیار مهم است و اصلی زیربنایی محسوب میشود؛ مسالهی بدخُلقی یا بداخلاقی است، که متاسفانه در جامعه ما بسیار رایج است. بسیاری از مردان به ویژه از بداخلاقی یا خُلق بد برای پیشبرد اهداف و خواستههایشان و سلطهجویی بر زنها، دخترها و یا جنس مخالف استفاده ابزاری میکنند. جنس مخالف میتواند همسر، دختر، خواهر حتا مادر در کانون خانواده باشد و یا در یک رابطهی اجتماعی دیگر.
در یک رابطهی سالم دوطرفه بین زن و مرد، بین زن و شوهر، بین دو جنس مخالف، اگر بر مبنا و پایهی احترام، علاقه و محبت و گذشت و درک و تفاهم متقابل شکل گرفته باشد و مسیرهای ارتباطیشان بر این محورها باشد، مطلقا ابزاری به نام خشونت و بداخلاقی جایی ندارد.
اگر آقایان از ابزار خشونت برای پیشبرد مقاصدشان استفاده کنند روابط سالم خانوادگی تخریب خواهد شد. در یک ارتباط مثبت خانوادگی دو جنس مخالف (زن و مرد) دو تا «من» در کنار هم قرار میگیرند، باهم جمع میشوند و یک «ما» تشکیل میدهند. یعنی یک من «زن» و یک من «مرد» تشکیل یک ما «خانواده» را میدهند. از اینجا به بعد «ما» به عنوان هستهی یک رابطهی زناشویی و تشکیل دهندهی بنیان خانواده ایفای نقش میکند.
حال اگر در ارتباطات این کانون خانوادگی جدید یکی از دو طرف به وسیله بدخلاقی و خُلق بد، خشونت رفتاری و حرکات ناپسند دست به تخریب من دیگر بزند یعنی؛ طرف مقابلش را (زن) مورد تعدی و ظلم قرار داده است، تخریب و تعدی هم ابعاد مختلفی از انواع خشونت، درگیری فیزیکی و پرخاشگری را در بر میگیرد.
زنها بنا به ضعف جسمانی در برابر مردها آسیبپذیر هستند، ازاینرو برخی مردها ممکن است فکر کنند چون تامین مخارج مادی زندگی بر دوش آنان است پس با زورگویی و تندخویی و بداخلاقی میتوانند هر حرفی به همسرشان بزنند. قدر مسلم چنین رابطهای به هیچ روی منطقی و صحیح نیست و «ما» را دچار انهدام و تخریب میکند و از ارزشهای کانون خانوادگی میکاهد. در حقیقت تخریب نیمه یک زندگی زناشویی به دست نیمه دیگر آن پایههای بنای خانوادگی را سُست کرده و آن را رو به زوال میبرد.
اگر مرد با بداخلاقی ناشی از خستگی کار، ناکامیها، یأس و ناامیدی، سرکوب و سرزنشهای احتمالی محیط کار و اجتماع وارد خانه شود، به احتمال زیاد حجم چنین پتانسیل منفی را در محیط خانه تخلیه روانی خواهد نمود. قرار نیست یک مرد از صبح تا شب ذهنش را انباری از زبالههای تخریبی ارتباطات مختلف اجتماعی کند، و بعد تمام این زبالهها را هنگام ورود به خانه سر شریک عاطفی زندگیاش (زن و بچهاش) خالی کند.
بهتر است آقایان پیش از ورود به خانه سطل زباله را پشت در بگذارند. یعنی قبل از ورود به خانه یکی دو دقیقه پشت در پا به پا کنند، چند نفس عمیق بکشند، اجازه دهند افکار منفی که مثل سواران مغول در ذهن آنان تاخت و تاز میکنند از ذهن بگریزند، و حداقل با کمی آرامش قدم به درون خانه بگذارند.
مسئله مهم این است که مرد هر ناکامی و سرخوردگی که در طول روز داشته، دیگر تمام شده است و الان میخواهد وارد یک محیط امن و سرشار از آرامش شود. در نتیجه قرار نیست آن جا بداخلاقی کند و زشتیهای رفتاری روح و روانش را پیاده کند، آن هم با همسر و فرزندان و شرکای زندگیاش و آرامش و امنیت آنها را نیز سلب نماید، بلکه قرار است در خانهی خودش کسب آرامش و امنیت کرده و تجدید قوا نماید و احساس خوبی پیدا کند.
ما اگر بیمار شویم، سعی میکنیم دیگران مبتلا نشوند، پس چرا اجازه میدهیم که زبالههای ذهنمان و چیزهای زشتی که در فضای ذهنی ما جاری است توسط بدخُلقیها و بداخلاقیها ما تسری پیدا کند.