معمولا انسانهایی از موفقیت بیشتری برخوردارند(در همه ابعاد آن- مادی، معنوی و…) که کانون خانواده آنها گرمتر و محکمتر بوده است. هر انسانی احتیاجات و نیازهایی دارد که بسیاری از آن باید در کانون خانواده تامین شود. این نیازها براساس نظریه مازلور (آبراهام هرولد مازلو (۱۹۷۰-۱۹۰۸) Abraham Harold Maslow روانشناس انسانگرای آمریکایی به سال ۱۹۵۴ در کتاب «انگیزه و شخصیت» نظریه «سلسله مراتب نیازهای انسانی» را مطرح نمود، او همچنین به عنوان پدر «روانشناسی انسانگرا» شناخته میشود).
تئوری «انگیزش بشری» را به منظور تبیین تمامی نیازهای انسان مطرح ساخت و آنها را براساس اولویت به شکل هرم زیر طبقه بندی نمود به طور کلی عبارتند از:
اول – نیازهای فیزیولوژیک (جسمی): آب – غذا – خواب – مسکن – پوشاک برآوردن نیازهای اولیه انسان در اولویت قرار دارند؛ زیرا بدون رفع این نیازها هیچکس زنده نیست.
دوم – نیازهای عاطفی (تعلق و محبت): در این مرحله انسان نیازمند ارتباطهای عاطفی است.پس از برآورده شدن نیازهای جسمی و امنیتی که آرامش را به انسان ارزانی میدارد، نیاز دیگری جلوه میکند که ذیل نیازهای عاطفی فرد جای میگیرد. نیاز به محبت در وجود همه افراد بشر چه خردسال و چه بزرگسال وجود دارد و تنها در نحوه تجلی آن است که متفاوت مینماید و مهمترین جایگاه تامین عواطف خانواده است.
سوم – نیاز به امنیت (روانی):هر انسانی به طور طبیعی دوستدار آن است که در آرامش و امنیت باشد و حتی برای زندگی و آینده خود هراسی به دل راه ندهد. امنیت و آرامش نیازی است که بخش عمدهای از آن باید در خانواده تامین شود. هر یک از اعضای خانواده باید در حد توان خود این فضا را برای دیگران ایجاد کند.
چهارم – نیازهای اجتماعی (عزت نفس): این نیازها ناظر به مواردی است که توجه به آن احترام و عزت نفس آدمی را پاس مینهد. هر انسانی دوست دارد شخصیت و احترام او حفظ شود و با حرمت و بزرگواری با او برخورد شود. احساس ذلت شاید از هر رنجی بدتر باشد. شکل گیری پایه اولیه این امر نیز به خانواده باز میگردد. نیاز اجتماعی یعنی تعلق داشتن به گروهی و ارتباط با دیگران مورد توجه قرار میگیرد
پنجم – نیازهای فکری و اندیشه:از نظر فطری همه انسانها خواهان مسیر رشد و کمال هستند. نیاز به کمال چندان به جنسیت ربطی ندارد. مردان و زنان مایلند که افراد محترم و توانمند و موثری باشند، مساله هویت و هدف از زندگی را سامان دهند، مشکلات فکری و اقتصادی و اجتماعیشان حل شود و در مسائل اخلاقی و معنوی ارتقاء یابند.
ششم – نیازهای زیباشناختی: نیازهای زیباشناختی یعنی نیاز به زیبایی، حفظ نظم و تعادل.
هفتم – نیاز به خود شکوفایی (رشد استعدادها): نیاز نهایی بشری از نظر تئوری خود شکوفایی، یا به معنایی کامل شدن شخص و رسیدن به انرژی بالقوه اوست.
اما افراد کمی به مرحله خود شکوفایی میرسند. شاید بتوان گفت کسانی که در رشتهای؛ شغلی، علمی، هنری، تجاری ورزشی و… به نقطه اوج میرسند و دارای رکورد و عناوینی میشوند به خودشکوفایی نزدیک میشوند. از طرف دیگر نباید خودشکوفایی را با موفقیت یکی بدانیم زیرا افراد بسیاری به نقطه اوج و پیشرفت رسیدهاند، اما شخص کاملی نشدهاند و بالعکس «وضعیت متزلزلی» پیدا کردهاند. شاید خوشکوفایی همان تلاش فطری انسان برای کمال و ذات خداجوی او باشد.
از نظر مازلو نیازها و انگیزه بشری یک انسان به امنیت و آسایش باید کم و بیش ارضا شود تا او انگیزه تلاش برای کسب موفقیت شغلی یا یادگیری مهارتهای فنی را بیابد. عالیترین انگیزه خودشکوفایی هنگامی تحقق مییابد که نیازهای دیگر برآورد شده باشند. برای این که یک خانواده سالم بتواند تمامی نیازهای افراد خود را برآورده سازد، باید ویژگیهای ممتازی داشته باشد.
خانه و خانواده باید محل سکون و آرامش باشد نه محل فرسایش. بی شک در خانهای که محل آرامش برای افراد خانواده نیست مشکلات رخ مینماید و بر همه اعضای خانواده است که برای برطرف شدن آن تلاش کنند. اگر همه اعضای خانواده به وظایف الهی و اخلاقی خود عمل کنند، بدون تردید خانه به محلی امن و سرشار از آسایش و آرمش تبدیل میشود. ارمغان خجسته این آسایش، آرامش بخشیدن به افراد خانواده است که چه بسا در بیرون مشکلاتی دارند اما در خانه و در میان جمع خانواده آن را از خاطر میبرند و در پرتو خانواده ای آرام است که افراد برای ورود به فردای جامعه، انگیزه بشری و انرژیهای جدیدی را کسب میکنند.
نیاز به خود شکوفایی(رشد استعدادها) طبقه هفتم
نیازهای زیباشناختی طبقه ششم
نیازهای فکری و اندیشه طبقه پنجم
نیازهای اجتماعی(پیشرفت، عزت نفس) طبقه چهارم
نیاز به امنیت (روانی) طبقه سوم
نیازهای عاطفی(تعلق و محبت) طبقه دوم
نیازهای فیزیولوژیک(جسمی) طبقه اول
هرم نیازهای مازلو با ارضای هر انگیزه از پایین به بالا حرکت میکند.