اجتماعی

الگوبرداری

الگوبرداری - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

الگوبرداری

تقلید یا الگوبرداری از رفتار دیگران یکی از شیوه ­های آموزشی است که از دیرباز در تعلیم و تربیت دارای اهمیت و کاربرد بوده است. از آغاز قرن بیستم پژوهش­ های فزاینده­ای درباره تقلید به­ عنوان یک پدیده علمی انجام گرفته است و جنبه­ های مختلفی برای آن مشخص کرده ­اند. از آغاز پیدایش روان­شناسی نظر رایج بر این بوده است که آدمی دارای غریزه طبیعی برای تقلید رفتار دیگران است. ویلیام جیمز تقلید را روش مهمی برای اجتماعی کردن کودکان می ­دانست، گرچه ویژگی­ ها یا مراحل اجرایی آن­ را تعیین نکرد.

رفتارگرایان به اندیشه غریزه تاختند و آن را از متن روان­شناسی طرد نمودند. به اعتقاد آنان، اگر نقش غریزه در تبیین رفتار پذیرفته شود، دیگر به دانش روان­شناسی نیازی نیست، در صورتی که انسان موجودی یادگیرنده است و همه آموخته­ های او بر اثر محرک و پاسخ پدید می ­آید. پیشرفت آدمی بنا بر چهارچوب­ های ذهنی انجام می ­گیرد که نوعی ساختارشناختی ظرفیتی است تا زمینه­ ساز رشد اندیشه و عمل را فراهم آورد. در واقع اندیشه و عمل جلوه­ های بارز چهارچوب­ های ذهنی هستند که بازتاب تجربه ­های پیشین و بیانگر کل معلومات فرد در هر موقعیت زمانی هستند. چهارچوب­های ذهنی با رشد طبیعی و تجارب فــردی تحول می­یابد و تقلید به فعالیت­هایی محدود می­ شود که با چهارچوب­ های ذهنی انسان مطابقت کند. کودکان معمولا از کارهایی تقلید می­کنند که برایشان قابل ادراک باشند، اما اعمالی را که با ساختارشناختی آن­ها ناسازگار است، تقلید نمی­کنند، از این رو رشد، مقدم بر تقلید است.

این برداشت شدت نیروی ذاتی تقلید را برای ایجاد و تغییر ساختارهای شناختی محدود می­سازد. پـــژوهش­ های جدید ارتباط رشد را با تقلید مورد تایید قرار نمی‌دهند. حتی کودکان شیرخواره ­ای دیده شده اند که صرف­نظر از رشد طبیــــــعی­ شان نسبت به تقلید اعمال غیرعادی گرایش زیادی ابراز می ­داشتند، اما این کودکان بیشتر از افراد آشنا و مورد علاقه خود تقلید می­ کردند تا افراد ناآشنا. البته مادر از مقام و منزلت خاصی در تقلید کودکان برخوردار است. شرطی بودن تقلید رفتارگرایان تقلید را یک رابطه­ محرک – پاسخ می­ دانند، به این معنا که هر پاسخی یک محرک برای پاسخ دیگر به ­شمار می ­آید.

کودکی که بر اثر درد و رنج (محرک) گریه می­ کند (پاسخ)؛ صدای خودش را می ­شنود (محرک سمعی) و همین باعث می ­شود بیشتر گریه کند. یعنی از طریق شرطی ­سازی واحدهای کوچک به تدریج بازتابی زنجیره­ای از پاسخ­ هایی پیچیده ­تر به ­وجود می ­آید. طرفداران این نظریه­ تقلید را همانند رفتارهای دیگر تلقی می­ کنند. تقلید یک طبقه از پاسخ­ های تعمیم یافته را تشکیل می­ دهد.

به عقیده بندورا (روانشناس رفتارهای انسان) محدودیت شرطی بودن تقلید در این است که پاسخ تقلیدی باید در گنجینه یا خزانه رفتاری تقلیدکننده موجود باشد. تقلیدکننده فقط آن پاسخ ­هایی را می­ تواند تقلید کند که قادر به اجرای آن­ها باشد. در واقع بسیاری از پاسخ­ها نشان می­ دهند که انواع رفتارهای گوناگون را می­ توان فقط از طریق مشاهده آموخت. محدودیت دیگر جنبه­ شرطی به لزوم تقویت رفتارهای تقلیدی مربوط می ­شود به این معنا که مشاهده ­کنندگان با نبودن عامل تقویتی برای سرمشق ­ها و نمونه ­ها نمی ­توانند چیزی بیاموزند. تقلیدکننده به روش آزمایش و خطا پاسخ می­ دهد و سرانجام پاسخ درست را پس از چند بار تکرار می ­آموزد. پاسخ ­هایی به وسیله تقلیدکنندگان اجرا می ­شوند که قبلا در ضمیر ناخودآگاه او جایگزین شده باشند. تقویت مکرر رفتار تقلیدی سبب می ­شود که تقلید به ­صورت محرکی آموزشی جلوه کند. تقلید به­ عنوان رفتاری ابزاری، پیشرفت مهمی در بررسی­ های علمی به­ شمار می­آید، اما این نظریه دارای مسایلی هم هست که سودمندی تقلید را محدود و نارسا می ­سازد.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید