روانشناسی

اضطراب

اضطراب-دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

همه­ ما در زندگی دچار خمودگی و افت و خيزهاي روحی زیادی­ مي­شویم؛ ناکامی­های بسياری را از سر­ مي­گذرانیم و گاه تمام این­ها چنان به ­ما فشار مي­آورد که به­ طور کامل از زندگی قطع امید مي­کنیم. شاید صبر بهترین راه­­ حل باشد؛ به هر حال بسیاری از کارها به­ گذشت زمان احتیاج دارد.

 

گذشت زمان تلخ­ترین شکست­ ها را به ­پیروزی شیرین تبدیل کرده است

 

موفقیت واقعی این­ است که با تقویت ایمان و اعتقادات سازنده، نیروهای عظیم درونی خود را فعال­ کنیم. در زندگی، شکست يعني كسب تجربه­ تازه. اگر از یکراه به نتیجه نرسیدید، راه­ های دیگر را امتحان کنید؛ حل یک مسأله راه­حل ­های متعددی دارد و شما با تفکر به­ طورحتم راه­حل مورد نظر را پیدا خواهید کرد.

اگر به­ وجود یک عقل ­کل­ – که تمام کائنات و عالم هستی را می­گرداند- باور داشته و این اصل بزرگ را در نظر بگيريم که قانون هستی تمام افراد بشر را به­ شکلی مورد حمایت و پشتیبانی قرار می­دهد، آن­وقت از هیچ ­چیز هراس نخواهیم داشت و از شکست­ها، بيماري­ها يا هر اتفاقي ناراحت نخواهیم شد.

این مسأله امکان دارد که روان تک­تک ما در دوران کودکی از جانب اطرافیان به­ ویژه پدر و مادر خواسته و ناخواسته مورد آزار و آسیب­های زیادی قرار گرفته­ باشد که متاسفانه درصد زیادی از خمیرمایه­ شخصیت امروز ما ریشه در آن دارد. بسیاری از مشکلات اجتماعی و ناهنجاری­های رفتاری بین افراد چه در خانواده چه در سطح جامعه ناشی از تخریب­های ایام کودکی ا­ست ولی این ­دلیل نمی­شود که دست روی ­دست بگذاریم. باید به خود بیاییم، گذشته را رها کنیم و به­ ­دنبال ساختن آینده باشیم. باید باورکنیم این زندگی از امروز به ­بعد مال ماست. گذشته هرچه بوده، گذشته است؛ فراموش­ اش کنیم؛ آثار شوم آن­را پاک کرده و عنان شروعی تازه را به­ دست بگیریم.

هر يك از ما در خلوت ذهن‌مان پيوسته از خود مي­پرسيم:«امروز بايد چه كنم؟ يك سال بعد چه كنم؟ جواب فلاني را چه بدهم؟ فلان وقت چه­ كار بايد مي‌كردم؟ همسرم بايد اين­طور رفتار كند؟ زندگي نبايد اين­گونه باشد و…»

متوني كه در ذهن خود مي‌نويسيم، در واقع منشاي اضطراب، نااميدي‌هاي فراوان، افسردگي و رويارويي با حقايق تلخ روابط ما هستند. داشتن آرامش ذهن در بيش­تر روابط، شرطي اساسي ا­ست. نبايد آرامش دروني خودمان را متكي به رفتار ديگران بدانيم. هر چه­ قدر عشق بي‌قيد و شرط را بپذيريم و راه‌هاي دستيابي به آن­را تمرين كنيم، در مي‌يابيم كه اضطراب ما به اعمال ديگران هيچ ربطي ندارد.

هر اندازه بذر آلوده در كشتزار ذهن بكاريم، آن­ها مثل علف­هاي هرز رشد می­کنند که باید هرچه زودتر جلوی­شان را گرفت. برای دور کردن ترس و اضطراب باید حواس و فکر را متمرکز کرد؛ یعنی وقتی غده­ های سرطانی افکار منفی را از ذهن بیرون کردیم، چیزهای خوب را جایگزین کنیم تا محیط ذهن شروع به رشد دادن آن­ها ­کند. ذهن بستر مساعدی­ است برای رشد هرچه در آن کاشته مي ­شود .

همه­ ي تصویرهای ­منفي­ ذهن که در ضمیر ناخودآگاه ما وجود دارد، باید با تصاویر مثبت جایگزین شوند. این­ را بدانید که ضمیر باطن از بابت­ سرمایه­ گذاری در زمینه شادی، عشق، صداقت، خوبی و مهربانی سود کلانی به ­ما می­ دهد که آن آرامش است. در آرامش هر مشکلی برای ما به ­وجود بیاید، ذهن با همكاري ضمیر ناخودآگاه در فضايی فعال و مثبت برایش، راه­ حل مناسبی پیدا خواهد کرد، ولی اگر در ضمیر ناخودآگاه؛ نفرت، دروغ، ریا، ترديد و … سرمایه­ گذاری ­کنیم، به­ طور مسلم سود حاصله، ترس و اضطراب است و در مواجهه با مشکلات؛ دودلی،  ضعف و سستي در تصمیم­ گیری گریبان­مان را می­گیرد. (ناراحتی ­های روانی که ریشه در تغییرات هورمونی و شیمیایی مغز دارند از بحث ما خارج­ اند).

ضمیر باطن سرشار از طرح­ ها و نقش­ هایی­ست که به ­صورت تصاویر، خاطرات یا  فرآیند­های ­ذهنی در آن ذخيره شده­ اند و هيچ عامل خارجي نمي­تواند روی آن­ها تاثیری ­داشته­­ باشد، ولی ­برعکس ­آن­ ها، بر رفتارها و اعمال ما به ­راحتي ­اثر می­ گذارند. اگر ­بتوانیم در ضمیر باطن (ناخودآگاه) تصاویر روشن، اندیشه­ های ­مثبت و رویاهای دل­ انگیز جا بدهیم، در شرایط ضروری، به­ کار آمده و مشکل­ گشا و راهبر خواهند بود.

وقتی در حالت رواني خوبی هستیم، زندگی هم به ­نظرمان خوب می­ آید؛ چشم­ اندازمان به آینده مثبت است و کارها آسان پيش مي­روند، ولی در شرایط بد و نامناسب، همه چیز به نظرمان کدر، زشت و سیاه جلوه می­کند؛ اوضاع برای­مان غیرقابل تحمل و سخت خواهد بود؛ آینده را ياس ­آور می­بینیم، و تعابیر را غلط می­پنداریم.

نکته­ ی کلیدی این­ است­ که فکر نمی­کنیم حالات رواني­­ ما در تکاپوست؛ فقط تصور می­کنیم که زندگی­مان تخریب شده و رو به نابودی ا­ست؛ درحالی­که این خیال باطل در نتیجه­ ی فشارهای مختلف ناشی از ضمیر باطن یا رويدادي موقتي  به­ وجود آمده است.

ممکن است شخصی، ابتدای روز، به شغل و خانواده­ اش علاقمند باشد، ولی همین فرد آخر روز اگر حال رو­اني­ اش بد شود، فکر می­کند که­ چه آدم بدبخت و­ بی­چاره­ ای ا­ست؛ چه شغل به درد نخور و چه زندگی تاسف ­باری دارد.

چنین تضادهایی شاید مسخره به ­نظر برسد، ولی همه دچار این­گونه سردرگمی­ ها می­ شویم. تغییرات بالا و پایینی به سراغ­ مان می­ آید؛ نوسانات عصبي ما را افسرده می­کند. وقتی سرشار از زندگی هستیم هر چيزي را خوب می­بینیم، ولی هنگامی­ كه افت می­کنیم، ظرفیت مثبت­ نگری خود را از دست می­دهیم و یک­سره منفی می­شویم.

در حقیقت زندگی هرگز به ­آن بدی نیست که وقتی اوضاع خراب است آن ­را می­بینیم. باید داوری خودمان را زیر سوال ببریم. اضطراب، ناشي از داوري غلط درباره­ی رويدادهاي زندگي­ است.

 

 

 

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید