روانشناسی

اسارت ترس

اسارت ترس - دکتر طباطبایی
نوشته شده توسط افشین طباطبایی

اسارت ترس

ترس احساسی حاصل ذهن و تفکرات ما است. اگر صرفا ترس از عواقب دزدی دلیل دزدی نکردن باشد، ماهیت دزدی جای خود باقی می­ماند و در مواقع دیگر بروز می­کند. ترس به تنهایی نمی‌تواند عامل رفتارهای صحیح و درست انسان باشد. انسان باید انگیزه‌­ای بالاتر و قوی­تر از ترس داشته باشد تا بتواند حق همکار، همسایه، دوستان و خانواده‌ی خود را حفظ و رعایت کند. ترس از فقر و آینده ما را با افراد شیطانی، طمع و نفس اماره روبرو می­کند و عشق و امید به زندگی و آینده، ما را با خداپرستان و خداجوها همراه می­‌سازد.

حتی ترس از مرگ نیز نتوانسته است انسان را از کشت و کشتار و ظلم و ستم رهایی سازد. اما با نیروی عشق می‌توان در برابر بسیاری از ناهنجاری‌ها قد علم کرد، چون عشق انگیزه‌ی درونی تولید می‌کند.

کسی که از مجازات نترسد، کسی که از بی‌احترامی نترسد، و از همه بالاتر کسی که از خدا نترسد هرکاری ممکن است بکند. پژوهش‌ها نشان داده ترس از روز جزا باعث به وجود آمدن خطوط قرمز معنوی شده و افراد نسبت به شکستن و یا عدول از آن­ها بسیار محتاطند.

ترس برای افراد فرصت­ طلب و جبار مفید و ضروری است. زیرا عده­ای با همین انگیزه مجبور به انجام و یا عدم انجام کاری می­شوند. برای برخی چنین انگیزه‌­ای جهت عدم تجاوز به حریم دیگری کفایت میکند. ولی آیا واقعا ترس برای محافظت از آرامش و جلوگیری از خشونت مفید و اجتناب­ ناپذیر است؟

دلیل بسیاری از ترس‌های آدمی کمبود عشق می­باشد و اگر بشر مزه‌ی عشق و محبت را چشیده باشد به سختی می­تواند بترسد و دروغ بگوید. ترس تبدیل به خشم می­شود و خشم نیز تبدیل به رفتار پرخاشجویانه که زندگی را بر خود و دیگران جهنم می­کند. در واقع ترس و خشم اضطراب سه ضلع مثلث شوم تباهی‌اند که همواره انسان را اسیر خود می‌کنند.

می­گویند برخی مواقع ترس از تنهایی، دلیل ازدواج و تشکیل خانواده است و ترس از دزدی دلیل مراقبت اموال و ترس از بیماری باعث پیشگیری و جلوگیری. شاید ترس از تنهایی، انگیزه­‌ای نفسانی برای ارتباط با دیگران در خود داشته باشد، و ترس از سارق و بیماری نیز، انگیزه‌­ای ضعیف برای مبتلا نشدن و مراقبت از اموال.

ولی به واقع چه انگیزه‌­ای بالاتر و والاتر و باشکوه­تر از عشق به زندگی می­تواند ما را وادارد تا سالم باشیم و از بیماری­ها فاصله بگیریم؟ یا به دیدار دوست و رفیقی بشتابیم؟ تنها انگیزه بزرگ و معتبر، علاقه و عشق به دیگران، انسان را از انجام کارهای زشت و ناپسند برحذر می­­دارد، چون ابزار آن را ندارد. یعنی زشتی‌ها و بدی‌ها، از عشق دوری می­کنند.

کسانی که ترس و تردید و اضطراب دارند، در حقیقت اسرای مثلث شوم تباهی خویش‌اند، که نتوانسته‌اند از دام عناصر منفی و تخریبی ذهنیت خود رهایی یابند. بسیاری از فرضیات، تردیدها، اضطراب‌ها، نگرانی و ترس‌های ما واقعی نیستند، بلکه مشت فکر تخریبی حاصل ناامنی­ و تنش‌های درون‌مان هستند که به شکل ترس بروز نشان می­کنند.

ترس و بزدلی در چشم­ دیگران نمایان می­گردد و بروز این حالت، اعتماد دیگران را سلب می‌کند. ترس موجب ذلت و عدم خلاقیت می­شود. ریشه ترس را در تربیت و آموزش دوران کودکی باید جستجو کرد. هزاران پیام منفی، سرزنش، تحقیر، سرکوفت، مقایسه و… که در کودکی بر ما تحمیل شده نه تنها ترس، بلکه نهال ملامت و نکوهش و انتقام و حسادت و… را نیز در روان و ذهن ما می­کارند.

درباره نویسنده

افشین طباطبایی

افشین محمدباقر طباطبایی. نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی - روانشناختی - مشکلات جوانان. مربی مثبت‌اندیشی. شعار او این است: رهبر ارکستر زندگی خود باشید

دیدگاهتان را بنویسید