ازدواج سفید یک تهدید جدید
در شرایط امروزی با بالا رفتن سن ازدواج و افزایش جمعیت دختران در انتظار ازدواج از یک طرف و سخت شدن شرایط ازدواج برای پسران از طرفی دیگر روبهرو هستیم که در جامعه ما به صورت یک «بحران جنسی» در حال افزایش است. همینطور رشد علمی و فرهنگی زنان و بهدست آوردن هویت اجتماعی و اشتغال و کسب درآمد، عاملی مهم و تاثیرگذار بر بالا رفتن سن ازدواج میباشد. با توجه و بررسی برخی از علل فوق میتوان اینگونه برداشت کرد که فشارهای تحمیلی حاصل از سنت و عرف و قوانین قومی و قبیلهای، انسان امروزین را به سمت راههایی فرعی و میانبر سوق میدهد. ازدواج سفید یکی از آنهاست.
ازدواج سفید میتواند به مفهوم: ازدواج ثبت نشده، نکاه عرفی؛ نکاح شرعی ثبت نشده در مراجع قانونی دولتی، نکاح معاطاتی؛ نکاح بدون قرائت صیغه عقد اما با توافق طرفین بر زندگی زناشویی، ازدواج حقوق مشترک (با ازدواج سفید متفاوت است)، اتحاد مدنی؛ روابط دگرجنسگرایان، باشد.
در زبان فرانسوی به این ازدواج، ازدواج قانونی و بدون روابط جنسی اطلاق میشود. از اینرو ازدواج سفید شاید نوعی هم خوانگی بدون رابطهی جنسی باشد. در اروپا از چنین ازدواجی برای دور زدن قانون مهاجرت و مسائل مشابه دیگر استفاده میشود. اما در فرهنگ لغت آکسفورد به ارتباط جنسی بدون ازدواج قانونی، همباشی «cohabitation» گفته میشود. همباشی نوعی زندگی زناشویی و برقراری رابطه جنسی نامشروع بدون ثبت رسمی پیوند عقد و نکاح ازدواج است که برخی پژوهشگران آن را «ازدواج سفید» نامیدهاند. ازدواج سفید نه تنها در نهادهای قانونی و دولتی مربوطه ثبت نمیشود بلکه فاقد هر نوع نکاح دینی و مشروع نیز میباشد. یعنی زن و مرد با هم زندگی میکنند، هرچند از نظر قانونی زن و شوهر رسمی محسوب نمیشوند.
این پدیده گرچه در دنیا پدیدهای جدیدی نیست، اما در ایران بهعنوان یک شوک فرهنگی مخرب مطرح شده است، که آسیب های اجتماعی و روانی زیادی برای جامعه، طرفین و خانوادهها به همراه دارد.
در ازدواج سفید یا به بیانی بهتر همباشی سیاه، دختر و پسر و یا زن و مرد مجرد بهعنوان همخانه با یکدیگر زندگی میکنند، بیآنکه میان آنها پیوند زن و شوهری وجود داشته باشد، همینطور طرفین همدیگر را همسر و متعهد به یکدیگر نمیدانند.
در دنیای غرب، با توجه به تغییر سبک زندگی و افزایش فشارهای اقتصادی، بهطور فزایندهای میل به ازدواج شرعی و رسمی کاهش یافته و روابط، بیشتر بر پایهی ارضای غرایز و بر پایه تئوری؛ آزمون خطا شکل میگیرد.
شاید بتوان عنوان نمود که برخی از مهمترین عوامل گرایش به چنین رابطهی نامشروعی؛ تغییرات فرهنگی جامعه ایران ناشی از نفوذ فرهنگ غرب و برداشت هایی بعضا غلط و تکه پاره از آن، مشکلات اقتصادی و مالی جوانان، محک زدن رابطه، آشنایی بیشتر، عدم اعتقاد به ازدواج، سُست شدن اعتقادات مذهبی، افزایش مردان تنها و زنان بیوه ناشی از طلاق، تاثسر تخریبی رسانههای بیگانه و شبکه های اجتماعی که قبح این نوع رابطه را از بین میبرند، توقعات بالای دختران، هزینه بالای ازدواج و هرگونه کمک مالی به پسران از سوی نهادهای مدنی، توقع بیش از اندازه خانوادهها و اسیر سنتهای نادرست بودن، گرایش به مصرف مواد مخدر و ایجاد خلأ روانی برای دختران، دور ساختن طرفین از شروع جدی زندگی، احساس فریب خوردگی و سرخوردگی، عدم تعهد مالی و معنوی در این رابطه، و رهایی از هفت خوان ازدواج رسمی میباشد.
ازدواج سفید یک تهدید جدید و خطرناک و کابوسی هولناک برای نهاد خانواده در ایران است. تا چند سال پیش مهمترین آسیبی که خانوادههای ایرانی را تهدید میکرد طلاق بود. تحقیقات در آمریکا نشان میدهد بیش از نیمی از زنان قبل از ازدواج رابطهی همخانگی را با همسر فعلی خود تجربه کرده بودند.
هم خانگی و ازدواج سفید به شکل رقیبی جدی در مقابل ازدواج قد علم کرده است. با گسترش همباشی تعداد ازدواج کاهش چشمگیری مییابد. رواج چنین پدیدهای در جامعه صدای هشدار کارشناسان را بهدلیل مخاطرات گسترده حقوقی، روانی و اجتماعی آن بلند کرده است.
پژوهشها نشان داده یک رابطهی نامطمئن و ناپایدار از نظر روحی و جسمی زنان را تهدید میکند و به آنها ضربه و شکست روانی وارد میسازد. شاید در برخی جوامع غربی چنین روابطی رواج داشته باشد ولی موضوع مهم زیرساختهای موجود در فرهنگ و و باورهای هر جامعهای است که به نوع برخورد یا حمایت از چنین روابطی ختم میگردد.
از طرفی نمیتوان بدون وجود زیرساخت و شرایط فرهنگی خاص یک موضوع نامانوس اجتماعی را ترویج کرد و از طرفی دیگر والدین و بزرگترها باید نگاه سنتی و عرفی خود به مقوله ازدواج را تغییر دهند. دختران و پسران جوان را نمیتوان با آگاهی و دانش و ابزارهای نوین و مدرنی که در اختیار دارند واداشت تا مانند سنت پدربزرگها و مادربزرگهایشان ازدواج نمایند.