واژههای مثبت
واژهها تاثیر بسیاری بر افکار و احساسات میگذارند؛ زیرا هر کلمه میتواند ما را هیجانزده، ناراحت یا خوشحال کند؛ پس بهتر است از کلمههایی که بار مثبت دارند، جهت بارور كردن افکار و احساساتمان استفاده کنیم. به کار بردن واژهها و عبارات تاکیدی مثبت، کمک زیادی به زیبا شدن افکار و اعمال و بهبود کیفیت زندگیمان میکند و در حقیقت نوعی سد در برابر هجوم افکار مخرب و منفی به ذهن است. گفتهها و جملات ستایش کننده و تایید کننده به همسر، تحسین و تشویق دیگران حتی در مواردی کوچک. درحقیقت باید نقاط قوت افراد و اطرافیانمان را ببینیم و به واسطهی آن تاییدشان کنیم.
وقتي روزانه حرفهاي مثبت بزنيم و فاز مثبت بدهيم، در واقع اقدام به پخش انرژی مثبت میکنیم. این رفتار به طور طبیعی هر چيز مثبت و خوشايندي را به سوي ما ميكشاند؛ چه موقعيتهاي شاد، چه افراد خوش اخلاق. با داشتن روحيه مثبت، آرام آرام اطرافمان را چيزهاي خوب و مسرت بخش فرا میگیرد؛ یعنی بواسطه نوع نگاهمان دیگر به دنبال خرده گیری و عیبجویی از این و آن نخواهیم بود. این تغییرات به يكباره اتفاق نمیافتند، اما به مرور زمان عملی خواهند شد.
سناریوی افکار جاری در ذهن
انسانها در تعامل با يكديگرند و برهم تاثیر میگذارند؛ در حقیقت انديشه و نگرش ما، هویتمان را شکل میدهد. اگر همیشه و در هر موقعیتی فقط زشتيها را ببينيم و به دنيا بد نگاه کنیم، يعني موتور مولد كارخانه ذهنمان، افكار منفی است. پس بهتر هر چه زودتر این کارخانه را به مزایده بگذاریم، یا خط تولیدش را عوض کنیم.
چرا به خاطر چیزهای بدی که اتفاق میافتد خودمان را سرزنش نماييم؟ آیا ميتوانيم خودمان را برای رسیدن به خواستههاي مثبت تشویق کنیم؟ عنان ذهنتان را براي راندن و هدايت در جاده مثبت انديشي بدست گيريد و اجازه ندهید افكار منفی و بدبینی بر شما غلبه كند، به آنها گوش ندهید؛ چون که شما مسوول زندگی خودمان هستید.
وقتی که بيشتر كلاممان سرشار از بار مثبت است و بخشهاي خوب هر چيزي را ميبينيم یا هنگامی که بر راهحلها تمرکز ميکنیم، ناخودآگاه افراد و موقعیتهایی را جذب میکنیم که به ما کمک خواهند کرد تا موفقتر شویم؛ یعنی یک الگوی تفکر مثبت که بسيار هم حیاتی است. آدمهایی هستند که همیشه از زندگیشان شکایت میکنند؛ یعنی خوراک ذهنشان ياس و ناميدي است که آرام و قرارشان را ميگيرد؛ آنها اغلب مثل غريقي به هر چيزي چنگ ميزنند تا زنده بمانند.
همه چیز فقط با یک فکر ساده شروع میشود. اگر فقط بنشینیم و غُر بزنیم که چقدر روزگار در حق ما بی انصافی کرده است، هیچ چیز درست نمیشود. اگر ناراحتیم بايد به چیزی فکر کنیم که خوشحالمان میکند یا به چیزهایی نگاه کنیم که به ما روحيه میدهد.
انتخاب با ماست که کانال تلویزیون را به میل خود عوض کنیم. بهطور دلخواه هر روزنامهاي را كه ميخواهيد باز كنيد و نسبت خبرهاي خوب را با بد بسنجيد؛ آنوقت با يك استدلال قياسي ساده متوجه ميشويد. که چگونه و به چه اندازه توسط اخبار منفي بمباران ميشويد؛ به بیان سادهتر خبرهاي بد چند برابر خبرهاي خوب است و انباشت پيشگويیهاي شومي كه در زندگي رخ ميدهد بسيار زيادتر از خبرهاي خوشايند است.
وقتی اتفاقات خوب برای ما میافتد، خوشحال میشویم و احساس سعادت میکنیم؛ اما نباید برای شادی و خوشحالیها فقط روی این اتفاقات خوب- که خیلی هم نادر هستند- تکیه کنیم. باید سکان اوضاع را بدست بگیرم و مثل یک ناخدای کشتی بر بلندترین عرشه بایستیم و پهنهی اقیانوس را بنگریم. باید خود را در موقعیتهایی قرار دهیم که احتمال وقوع اتفاقات خوب برایمان بیشتر شود، یعنی سناریوی آنها را خودمان بنویسیم.