احساس مسئولیت و انجام درست و به موقع آن، خانواده را که جامعهای کوچک و مقدس به شمار میرود به سوی رستگاری رهنمون میکند. برای رسیدن به این مهم در آغاز باید جایگاه افراد مشخص شود. چون مسئولیت، زمانی معنا مییابد که وظیفه و جایگاه فرد مشخص شده باشد. همانطور که هیچ فردی بدون وظیفه نیست، همه وظایف هم به دوش یک نفر نیست، یعنی مسئولیتها باید تقسیم شود.
در خانواده باید جایگاه مرد و زن درگام اول مشخص شود. هنگامی که مسئولیتها بنا برجایگاه فرد معنا پیدا میکند، مسئولیتها تقسیم میشود. باید توجه داشته باشیم که تقسیم مسئولیتها به معنای تعیین ارزشمندی و کرامت افراد نیست. بلکه براساس توانمندیهاست که هر مسئولیتی مشخص میشود. در نظام خانواده نه زن بودن ملاک کرامت و برتری است و نه مرد بودن دلیلی برای ارزشمندی بیشتر محسوب می شود. از نظر قرآن، ملاک برتری و کرامت انسانی فقط تقواست. از میان زن و مرد هرکدام که با تقواتر باشند نزد خدا محبوبترند و از درجه کرامت بیشتری برخوردارند. خانواده پایگاه امنی است، خانواده پادگان و دژ مستحکمی برای انسان فراهم میکند. چارچوبهای فکری و ذهنی صحیح در خانوادهای با بنیانهای اصولی رقم میخورد.
اگر خانواده از شالوده و شیرازه محکم و نظامی صمیمی برخوردار باشد؛ بهخصوص خانوادههایی با پایههای قوی مذهبی، فرزندانی که در چنین خانوادهای بزرگ میشوند مجهز به سپری حفاظتی و امنیتی شخصی، برگرفته از عقاید و باورهایشان هستند، چنین افرادی وقتی وارد جامعه میشوند در برخورد با سختیها، مشکلات ، مصائب و چالشهای مختلف زندگی از پا نمینشیند و بهسادگی میدان را خالی نمیکند، چون اهل مبارزه و جنگیدن هستند. از نظر جامعهشناسان نیازهای یک انسان به امنیت و آسایش باید کم و بیش ارضا شود تا او انگیزه تلاش برای کسب موفقیت شغلی یا یادگیری مهارتهای ورزشی، فنی و اجتماعی را بیابد. عالیترین انگیزه خودشکوفایی هنگامی تحقق مییابد که نیازهای دیگر برآورد شده باشند. برای اینکه یک خانواده سالم بتواند تمامی نیازهای افراد خود را برآورده سازد، باید ویژگیهای ممتازی داشته باشد. خانه و خانواده باید محل سکون و آرامش باشد نه محل فرسایش.
بیشک در خانهای که محل آرامش برای افراد خانواده نیست (تنش و اصطکاک زیاد است) مشکلات رخ مینماید؛ برهمه اعضای خانواده است که برای برطرف کردن سختیها و باز کردن گرهها تلاش کنند. اگر همه اعضای خانواده به وظایف اخلاقی خود عمل کنند، بدون تردید خانه به محلی امن و سرشار از آسایش و آرامش تبدیل میشود. ارمغان خجسته این آسایش، آرامش بخشیدن به افراد خانواده است که چه بسا در بیرون مشکلاتی دارند اما در خانه و در میان دیگر اعضا آن را از فراموش میکنند. در پرتوی خانوادهای آرام است که افراد برای ورود به فردای جامعه، انرژیهای جدیدی را کسب مینمایند. درصد بالایی از خطاکاران و کسانی که دچار انحراف اخلاقی و آسیبهای اجتماعی میشوند، در محیطهای خانوادگی تخریب شده با روابطی ناسالم و منهدم بزرگ شدهاند. اگر میخواهیم جامعه را از نظر امنیت، کاهش اضطراب عمومی، زشتیها، ناهنجاریهای اجتماعی وامثالهم، پاک و ایمن ساخته و فضا را برای رشد کودکان و نوجوانان مناسب و سلامت سازیم، باید آموزش و تغییرالگوهای ذهنی و گرایش به سمت مثبتنگری را از هسته خانوادهها، زوجهای جوان، دختران و پسران آغاز کنیم.
انسان بهواسطه چارچوبهای محکم اعتقادی و تربیتی صحیح در یک خانواده سالم، قادر است به نحو مطلوب و شایسته از خود حفاظت و مراقبت کند و بهسادگی از راه راست منحرف نمیشود.