طلاق تأثیر منفی زیادی بر زن و مرد، و در صورتی که دارای فرزند باشند، روی آنان میگذارد. هیچ دختر و پسری در پای سفره عقد فکر نمیکند که روزی مشکلات و شرایطی بر او تحمیل بشود تا مجبور به طلاق شوند. طلاق علل متعددی دارد. عدم تفاهم، عدم بلوغ اجتماعی، ازدواج اجباری، توقعات بیجا، چشم و هم چشمی، اختلالات عاطفی و روانی، اعتیاد، بداخلاقی، خشونت در ابعاد مختلف، تفاوتهای فرهنگی، اختلاف سن، ازدواج دوم، سوءظن، دخالت اطرافیان، عدم علاقه و… را از جمله دلایل بروز طلاق میتوان عنوان کرد.
پنج عامل: جنسی، اقتصادی، شخصیتی، ارتباطی و اجتماعی را مهمترین عوامل تأثیرگذار بر طلاق میتوان دانست. درصد بالایی از طلاقهایی که در دادگاههای خانواده صورت میگیرد ریشه در مسائل جنسی دارد.
عوامل مهمی که باعث طلاق میشوند
۱٫ خیانت یکی از عوامل مهمی است که اعتماد را از یک زندگی خواهد گرفت، و نشان دهنده عدم رضایت شخص از وضعیت خود در خانواده اش است.
۲٫ دومین عامل خشونت میباشد. خشونت علل مختلف دارد و بیشتر از طرف مردها صورت میگیرد، و زن هم چون چارهای ندارد مجبور به ساختن است.
۳٫ سومین عامل مسائل اقتصادی و فقر است. زنها از شوهر خود انتظارات مالی دارند وقتی مرد برای زن امنیت اقتصادی را فراهم نمیکند، طبیعتاً زن تحت فشار قرار میگیرد. اگر زن از لحاظ طبقه اجتماعی و اقتصادی بالاتر از مرد باشد و شوهرش انتظارات بالای او را برآورده نکند پشیمانی زن را به همراه خواهد داشت، که کم کم مشکلات متعددی بروز خواهد کرد.
۴٫ بزه کاری در از هم پاشیدگی خانواده بسیار مؤثر است. نمونه ساده بزهکاری اعتیاد است.
۵٫ آخرین عامل طلاق طی سالهای گذشته را تغییر نسل و گذر جامعه از سنتی به مدرنیسم میدانند. در این تغییر حتی پدر و مادرها هم گاهی از طلاق فرزندانشان حمایت میکنند و آنها را تحت حمایت خودشان میگیرند و در حالیکه درگذشته اصلاً چنین چیزی مرسوم نبود.
نمیتوان با یک دستورالعمل کلی ریشه تمامی طلاقها یا عوامل متزلزلکنندهی ستون خانواده را از بین برد و آن را حل کرد. برای حل هر مشکلی ابتدا باید ریشهیابی درست انجام شود. از آنجایی که هرخانواده موقعیت و شرایط خاص خود را دارد و نمیتوان آن را به همه جامعه تعمیم داد، و از طرفی پیشگیری هم لازم و ضروری به نظر میرسد، درنتیجه باید راهکارهایی جامع برای کاهش عوامل تخریبی خانواده به کار برد.
در خانوادههایی که به سبک اسلامی باهم زندگی میکنند، جایگاه مرد و زن و نقشهای مشترک و فردی هرکدام مشخص است. در این خانوادهها به جای مردسالاری و زنسالاری، حقسالاری حاکم است. فضایی آکنده از صمیمیت و صداقت در چنین خانوادههایی به چشم میخورد. افراد بر اساس اخلاق با گذشت و فداکاری با هم رفتار میکنند و مصالح خانواده را بر مسائل فردی ترجیح میدهند، که متاسفانه امروزه در زندگیهای نو پا کمرنگ شده است، یادمان رفته است که چنین سبکی از زندگی که بر احترام، محبت و گذشت بنا شده باشد، ما را به آرامش حقیقی نزدیکتر میکند.
خیلی کامل و عالی بود.چه مقاله های عالی و بی نقصی.سپاس از شما دکتر
خیلی خوشحالم رضایت خاطر شما حاصل شده است
سلام.لطفا در رابطه با هشدارهای قبل از ازدواج و شرایط و نوع انتخاب هم راهنمایی کنید.ممنونم
ازدواج مسئله مهمی است باید دختر و پسر از هر نظر با یکدیگر توافق داشته باشند: از نظر اخلاقی – عاطفی – کشش جنسی و تناسب خانوادگی
مهمترین علتش من فکر میکنم همان مورد ۵ باشه و همچنین دخالت بیجای خانواده ها بخصوص که واقعا امروزه خانواده ها بجای نشان دادن راه و چاه برای درست کردن زندگی فرزندانشان به آن ها راه طلاق را پیشنهاد می دهند
من هم با نظر م ص موافقم که خانوتده ها امروزه بجای راهنمایی و کمک فقط راه راحت طلاق را پیشنهاد میدن.
متاسفانه اکثر افراد به جای ترمیم و اصلاح روابط و تلاش برای درست کردن اقدام به جراحی یا طلاق میکنند.
[…] مختلفی در کلید خوردن یک پروژه طلاق میتوانند نقش داشته باشند؛ که بحث ریشه ای آنها در این […]