«رابطه بی حجابی با تجاوز به زنان»
ارتباطات اجتماعی مثل دو کفه ترازو است، که برای حفظ تعادل باید وزن هر دو طرف یک اندازه باشد. ولی چون تعابیر افراد جامعه از هنجارها، سمبل ها و نمادهای اجتماعی متفاوت است
درنتیجه تعادل کفه های ترازو، یعنی روابط انسانها با نمادها، سمبل ها و… در فضای پدیدارشناختی معنا پیدا میکند، به عنوان مثال؛ حجاب کم خانمها در فضای شهری شاید امری عادی باشد، ولی در شهرهای کوچک و روستاها ممکن است شخص یا اشخاصی اینگونه برداشت کنند که زنان بدحجاب تمایل به ارتباط نامشروع دارند.
در بیشتر شهرهای کوچک روابط زن و مرد دارای حریم های زیادی است، از طرفی کاملا وارد فضای جدید شهری نشده و خلق و خوی شهرهای بزرگ هم در آنجا حاکم نیست، و از سویی دیگر سنت های روستایی نیز از بین رفته و بسیاری از باورهای قدیمی پاسخگوی نیازهای اجتماعی جوانان نمیباشد، ازاینرو هنجارشکنی و حوادث ناگواری همچون تعرض به زنان؛ گاه ها اتفاق میافتد.
شاید بتوان نتیجه گیری کرد:
«در فضاهای فرهنگی مختلف معانی متفاوتی از وزن و اعتبارات سمبلی وجود دارد»
از نظر جامعه شناسی؛ در اجتماعاتی که مرتبه فرهنگی پایین تری قرار دارند، پدیده هایی همچون بدحجابی و رفتار نامناسب یک زن، ممکن است باعث تحریک متجاوزان بشوند، چرا که سطح فرهنگی و شرایط اجتماعی قادر به پذیرش آن نیست.
البته شاید عواملی از جمله؛ بیکاری، میزان ناسازگاری میان زن و مرد، شکاف بین نسل ها، ورود به دنیای ارتباطات و تکنولوژی و… نه تنها در اجتماعی شدن افراد موثر بوده بلکه در وقوع چنین حوادثی نیز تاثیرگذار باشد.
«وقتی انسان در استرس و فشار باشد دارای تعادل فکری نخواهد بود»
متاسفانه هماهنگی میان نهادهای اجتماعی وجود ندارد، خانواده ها فرزندان را به روش خود و مراکز آموزشی به گونه ای دیگر تربیت میکنند. به بیانی روشن تر افراد زیادی از کودکی با تضاد و دوگانگی رفتار، در جامعه رشد میکنند، که همین امر موجب سردرگمی هنجاری خیلی ها میشود.
مفاهیم دینی به زبان جدیدتر ارایه شود
نگرش نسل امروز به ارزشهای دینی و مذهب با نسل گذشته متفاوت است و جوانان نسبت به ارزشهای جامعه یا مومن هستند یا منتقد یا بی تفاوت، دو گروه از آنها که طیف اکثریت را شامل میشوند از نسل همگرای گذشته، فاصله گرفته اند. درحال حاضر، شکاف بین نسل ها زیاد شده است و با توسعه ارتباطات در آینده بیشتر هم خواهد شد.
نگرش نسل جدید به مفاهیمی که به روش حوزوی مطرح میشود مثل گذشته صددرصد قابل قبول نیست و شاید اهل اندیشه و علما باید فکر قالب های تازه ای برای تغذیه روحی جوانان باشند.