خشونت مردان علیه دختران :
بعضی دختران بهخاطر فرار از فضای خانوادگی علیرغم میل باطنی، تن به ازدواج ناخواسته میدهند. آنان در خانواده پدری، سرزنش، تحقیر، توهین و حتا کتک میخورند، مشاجره و درگیری فیزیکی جزیی از زندگی روزمرهشان بوده است. برخی دختران فقط از مادر کتک میخوردند، برخی دیگر تجربه کتک خوردن از پدر و حتا برادران را نیز در توشه دارند. در نظر آنان مادران با پسران رفتار متفاوتی در پیش میگرفتند و از لحاظ تغذیه و پوشاک و تفریحات رسیدگی بیشتری به فرزندان پسر میکردند.
ناگفته نماند که برخی مردان هم در شرایط بسیار بدی بزرگ میشوند، یعنی از پدر و مادر خود به کرات کتک خورده، مدام تحقیر و سرزنش میشوند، از خانه بیرون رانده شده، و بسیار زود مجبور به کار شده بودند. تفاوت مردان با زنان در این است که تعدادی از مردان در بزرگسالی خود، از جایگاه فرادستی، در مقابل سایر افراد خانواده (خواهران و برادران کوچکتر) و همچنین در مقابل پدر و مادر دست به خشونتهای کلامی و فیزیکی متقابل میزنند.
خشونت مردان نسبت به زنان معمولا از اوایل ازدواج شروع میشود. با وجود اینکه برای بسیاری از زنان این شرایط سالها وجود دارد، زنان قربانی خشونت معمولا شرایط زندگی خانوادگی خود را طبیعی میدانند و معتقدند که جر و بحث و اختلاف، جزیی از زندگی زناشویی است و در همه خانوادهها وجود دارد. اگرچه در مواردی که خشونت شدید شود و صدمات بدنی به آنان وارد کند، احساس ناراحتی میکنند یا در زمان غیرقابل تحمل شدن رفتار مرد حداکثر برای مدتی قهر کرده و به خانه والدین خود میروند اما اکثرا رفتار مردان را توجیه مینمایند.
توجیه زنان معمولا بیانگر ویژگیهای خاصی در مردان است که امکان تغییر آن وجود ندارد. مثلا زنان معتقدند شوهران آنها چون عصبانی هستند چنین واکنشی نشان میدهند یا حتی در مواردی به روانی بودن او اشاره میکنند. این ویژگی شخصیتی از دید زنان قابل تغییر نیست و حتی رفتار مرد بدین شکل توجیه میشود که؛ چون زنان مطابق میل شوهران خود رفتار نمیکنند، باعث تحریک شده و آنها را به خشونت وادار میکنند. ازاینرو با مقصر پنداشتن خود، به نوعی رفتار مرد را توجیه مینمایند. این نگرش که ناشی از تجارب زندگی گذشته و مشاهده زندگی خانوادگی اطرافیان (زنان دیگر است) از طریق برخوردهای اجتماعی نیز تقویت میشود که زنان خود را در رفتار ناهنجار مرد مقصر بدانند و سعی در تغییر رفتار خود کنند.
زنان کتک خورده، صرف نظر از اینکه علت خشونت شوهر را چگونه تفسیر یا توجیه کنند، مجبور به تحمل این شرایط خشن هستند. آنها از طریق خانواده پدری خود با مفهوم و طعم خشونت زندگی آشنا شدهاند، و در بیشتر موارد در اطراف خود نیز شاهد همین نوع زندگی هستند و از طریق نگرشهای اجتماعی زنان دیگر این باور در آنها تشدید میشود که مردان فرادست هستند و پرخاشگری نیز صفتی مردانه است، و زنان باید با تحمل مردان و تغییر رفتار خود، زندگی خانوادگیشان را تداوم بخشند و سایه شوهر، پدر حتا برادر را روی سر خود و فرزندان حفظ کنند.
رفتار خشن مردان نسبت به همسران خود از طرف جامعه نیز تحمل میشود و اعتراضی نسبت به آن صورت نمیگیرد. پژوهشهای غیررسمی نشان میدهد که اغلب زنان در طول زندگی زناشویی خود حداقل یک بار از شوهر خود کتک خوردهاند. آنها نه فقط در خانه بلکه در اماکن عمومی و حتی در دادگاه و کلانتری هم کتک خوردهاند و دیگران معمولا در این زمینه دخالتی نمیکنند.
اما اگر شدت کتک خوردن از حد خاصی بیشتر باشد خانواده زن دخالت میکنند. در اینجا باید به مفهوم خصوصی بودن خانواده اشارهای داشت. خانواده در ایران دارای ویژگیهای خاصی است که معمولا دیگران اجازه دخالت در رابطه میان مرد و زن و فرزندان آنان را ندارند. مفهوم خانواده و روابط میان افراد آن تنها به محیط خانه ختم نمیشود بلکه خصلت خصوصی بودن رفتار خانوادگی مهمتر از مکان رخ دادن آن است، به طوری که اگر در اماکن عمومی نیز صورت گیرد، دیگران از دخالت مستقیم در آن خودداری کرده و احیانا به نصیحت یا سرزنش اکتفا میکنند.
[…] ساختن استفاده ابزاری از عنصر جنسی است. در همين راستا زورگويي و سلطهجوييهاي رايج مردان نسبت به زنان ميتواند زمينه را براي تعديهاي لفظي […]