تعاملات نامتعارف اجتماعی
آیا در نوع لباس پوشیدن افراد جامعه باید نوعی تعامل منطقی وجود داشته باشد؟ یا هر کسی مجاز است با هر نوع پوششی در خیابان رفت وآمد کند. آیا زنان حق دارند در تعاملات اجتماعی با رویکرد جنسی وارد شوند؟
در ایران باستان (پیش از اسلام) به روایت منابع تاریخی زنان طبقات محروم و ضعیف اجتماع به خاطر تأمین ضروریات زندگی، کار طاقت فرسا در مزارع، شالیزارها، باغ و کارگاه ها، چندان مقید به حفظ حجاب نبودند، ولی زنان شهرنشین متوسط و طبقات مرفه غالبا پایبند به رعایت حجاب بودند.
در فرهنگ غرب استفاده از ظرافت های جنسی و پتانسیل ذاتی آن برای عرضه کالا و تجارت و جلب مشتری و ایجاد بازارهای تازه فروش امری پذیرفته شده است. اما واقعیت این است که چنین رویکردی هم نوعی فریبکاری ارتباطی است که به تخریب و انحراف فکری و درحقیقت اغوای مردان تکیه دارد، و شاید بتوان گفت به ارتباطاتی نامتعارف بین مردان و زنان تبدیل میگردد که صدای گوشخراش تخریبی و مفاسد آن در جامعه شنیده میشود. گرچه در غرب مانعی بر سر راه استفاده از جاذبه های جنسی در تعاملات اجتماعی وجود ندارد، ولی در همانجا هم روشنفکران و اندیشمندان از چنین رفتاری که مبنای آن رضایت برخی شهروندان و سرمایه داران باشد؛ خشنود نیستند.
هیچ راننده ای حق ندارد با خودرو آلودگی هوا یا صوتی ایجاد کند، یا با سرعت غیرمجاز امنیت دیگران را به خطر اندازد. حفظ عرف اجتماعی و عدم تجاوز به باورهای عمومی یکی از خطوط قرمزی است که انسان ها باید رعایت کنند. پوشیدن لباس با رنگ های شاد (زرد – آبی – قرمز – سبز) اشکالی ندارد، ولی آیا با چنین رنگ هایی میتوان در عزاداری عاشورا شرکت کرد و انتظار داشت کسی هم توجه نکند؟
باورها و ارزش های دینی
در جامعه ایران بالقوه باورها و ارزش های دینی حاکم است و روابط انسان ها با رویکرد فرهنگ دینی در تقابل و تعارض با فرهنگ فرنگی وارداتی غرب، دچار تضاد درونی میشود و بنیان های واقعی خود را از دست میدهد، که مصداق بارز آن نوع پوشش آنچنانی زنان، آرایش های زننده و اغراق آمیز و … است.
رویکرد جنسی زنان در لباس پوشیدن، آرایش و رفتار آیا نوعی فریبکاری برای جلب نظر مردان محسوب نمیگردد؟ به دلیل استفاده از لباس های رنگی و انواع لوازم آرایشی و اساساً جذابیت ها و درکل پتانسیل بالقوه جنسی زنانه، در نگاه اول برخی از زنان موفق به ایجاد نیروی جاذبه ای قوی میشوند که نگاه های زیادی را به سمت خود منحرف میسازد.
اگر رابطه زن و مرد را یک تعامل دو سویه اجتماعی به شمار آوریم، که در آن نه مردان حق تعدی و ظلم به زنان را داشته باشند و نه زنان حق روا داشتن فشارهای ناهمگون به مردان را؛ میتوان نتیجه گرفت همانطور که مردان باید حریم زنان را رعایت کنند، زنان نیز نباید با عرضه جذابیت جنسی خود؛ در قالب نوع پوشش، آرایش یا رفتار و حرکات اغواگر خاص، این رابطه دو سویه را به ضرر مردان مورد هجوم قرار دهند. درحقیقت زنان از قدرت و پتانسیل ذاتی خود در جهت تعدی و تسلط به مردان سوء استفاده میکنند.
پوشش، آرایش و رفتار افراطی به نوعی تخریب فضای اجتماع و خلع سلاح ساختن جوانان و مردانی است که مرتب با تابلوهای نگاه ممنوع مواجه میشوند و نمیتوانند بی دغدغه در جامعه رفت و آمد کنند، یعنی مجبورند مدام خود را مهار احساسی کرده که گاه هم احساس خفقان نمایند.
در بررسی های اجتماعی نشان داده که بسیاری از مؤمنین، مادران و همسران علاقه ندارند مردان و جوانانشان توسط آراستگی و آرایش و رفتار اغواگرانه زنان دیگر تحریک و جذب شوند، یعنی مورد هجوم روانی و جنسی ناخواسته قرار گیرند، که شاید نوعی ستمگری در حق مردان به حساب آید.
اندیشمندان و دلسوزان
صاحبان واقعی جامعه، اندیشمندان و دلسوزان در هر کشوری علاقه ندارند سطح جامعه به جهت نمایش جاذبه های جنسی اندام زنان و دختران، تظاهر جنسی، تبدیل به محیط اخلاقی ناامنی شود و ارتباطات سالم بین زن و مرد مورد تعدی قرار گیرد. در جامعه ای سالم و آزاد، هر نوع مُعضل و انحرافی به معنای ویروس به حساب میآید، که گاه در قالب یک مشکل پیچیده اجتماعی تبدیل به بحران میشود.
موضوع دیگری اینکه در مباحث اجتماعی به هیچ عنوان برخوردهای امنیتی، رادیکال و محتسب وار نتیجه بخش نیست. مشکل اجتماعی که ریشه فرهنگی و اخلاقی دارد، صرفا با فعالیت های فرهنگ اصلاح میشود، یعنی سرانگشت تدبیر آموزشی. از ابتدای تأسیس دولت صفویان سلسله جنبان صفوی را اصول تشیع می ساخت که در حقیقت پروراننده عناصر ملی و سیاسی ایران نیز بود. تشیع به عنوان ایدئولوژی وحدت ایران رشد و نمو یافت و همان حافظ ملیت ایرانی گردید و مانع ذوب و مخلوط شدن جامعه ایرانی در دنیای تسنن به پیشوایی عثمانی ها شد. درحقیقت ایرانیان هویت تاریخی و هوشیاری ملی خود را بدین وسیله محفوظ داشتند.
مردم ایران در پس قرنها فشارهای مختلف اجتماعی و فسادهای اخلاقی و ظلم به دنبال آرمانی بزرگ و روشن دست به انقلابی اخلاقی زدند. اگر امروز بعد از گذشت چند دهه از انقلاب به دنبال جداسازی فضاهای کاری مردان و زنان بر مبنای ناامن بودند محیط برای زنان و فراهم ساختن امنیت خاطر برای آنان باشیم درحقیقت انگشت اتهام خود را به سوی مردان به عنوان متهم گرفته ایم، یا شاید زنان را هم مقصر میدانیم که در هر دو صورت نظام انقلابی خود را که برخواسته از آرمان های اخلاقی بوده را مورد ظلم قرار داده ایم.
ما دست پرورده انقلابی برخواسته از مکارم اخلاقی هستیم، باید دست آوردهای انقلاب را رشد، گسترش و ارتقاء دهیم، نه در عقب گردی تاریخی به گذشته برگردیم و همچون میرزا تقی خان امیرکبیر که با ابتکاراتی سعی در کم کردن شر مفاسد عدیده ای که در جامعه آن روز وجود داشت، ما نیز ابداعاتی را خلق کنیم.
باتوجه به اوضاع فرهنگی رشد فکری و عقلی مردم به واسطه تعلیم و تربیت و ایمانی که بعد از پیروزی انقلاب در سطح جامعه ایجاد شد از نشر کتاب، انتشار روزنامه گرفته تا بالا رفتن سطح سواد و تحصیلات دانشگاهی و… شعور اجتماعی جامعه از جمود فکری و از لوث اوهام و خرافات ده ها سال پیش پاک شد و بیشتر به شریعت ناب محمدی گرایش پیدا کرده اند. درنتیجه با استعانت از آن منبع غنی و ذخیره الهی میتوانیم ظرفیت ها و ساز و کارهای پسندیده ای برای روابط اجتماعی به وجود آوریم.
غرور مردانه، غیرت دینی
مردان ایرانی در طول تاریخ به غرور مردانه، غیرت دینی و جوانمردی شهره بوده اند. ناموس پرستی و خانواده دوستی از خصلت های آنان بوده است. تقویت این پتانسیل ذاتی که در جامعه وجود دارد خود به تنهایی میتواند ضامن ارتقا بسیاری از هنجارهای اجتماعی باشد و از بسیاری ناهنجاری های دیگر جلوگیری کند. اساساً با وجود این پتانسل اجتماعی ضرورتی برای اعمال روش های قهریه وجود ندارد.
در داستان ها آمده است که روزی دو پهلوان میهمان تاجر سرشناسی از اهالی شهر بودند. قبل از صرف ناهار طشت و آبی آوردند تا دست ها را بشویند، ناگهان یکی از پهلوانان به صدای بلند ندا داد که بر دستانش زنی آب میریزد و به این موضوع خرده گرفت. پهلوان دیگر با تندی به او تشر میزند که تو به چه حقی در خانه مردم سرت را بالا میگیری تا ببینی چه کسی آب میریزد.
به جای برخوردهای مقطعی پلیسی، بهتر است دست به آموزش و تعلیم غیرت و مروت مردانگی که بالقوه در مردان ایرانی وجود داشته و زبانزده بوده است، زنیم و آن صفات پسندیده را ترویج دهیم. تقویت آرمان های انقلابی، تقویت تعصب دینی، تقویت مظاهر غیرت مردانگی و ناموس پرستی که زنان و دختران غیر را نیز به چشم مادر و خواهر خود می بیند (که در فرهنگ ما امری پسندیده بوده است) تنها راه اثرگذار عملی است.
درست است که با افزایش جمعیت، پیچیده شدن روابط اجتماعی، تنیدگی شهرها احتمال بروز ناهنجاریها و روابط نادرست زیاد میشود. با زور و آئین نامه یا دیوار و خط کشی نمیتوانیم امنیت و ثبات اخلاقی را برای جامعه فراهم کنیم، امور فرهنگی صرفاً راهکار فرهنگی میخواهد. سد و محدودیت و ممنوعیت و منع نمودن و تهدید کردن نوع رفتار و روابط نمیتواند زمینه احتمالی بروز گناه یا خلافی شرعی را کم نماید، اگر هم موثر واقع شود قطعا مقطعی و موقتی خواهد بود. چنین حرکتی مغایر با آرمان های اخلاقی انقلاب است. انقلابی که متکی بر مبانی اصیل اسلامی و انسانی است.
بهترین و ماندگارترین شیوهی مقابله با معضلات اخلاقی اجتماع و پایداری امنیت و ثبات، آموزش و تعلیم و ترغیب و تحریک انگیزههای انسانها است. تکیه به پتانسیل، انرژی و نیروی مولده درونی هر شخص اعم از زن و مرد، پیر و جوان که آن را در جهت بالندگی و تعالی اهداف الهی مصرف کنند باعث گسترش مکارم اخلاقی میگردد.