استرس و واکنش :
اغلب ما آدمها گاهی ممکن است از موضوعی کوچک ناراحت شویم و احساساتمان جریحهدار شود و حتا در برخی موارد واکنش بدی هم نشان دهیم. شاید در برخوردهای روزمره هنگام مواجهه با یک کنایه، یک متلک یا سخنی که در خور و شایسته ما نیست و آن را نوعی حمله لفظی از جانب طرف مقابل به حساب میآوریم، عصبانی و برافروخته شده و برخوردی نامناسب نشان دهیم.
به طور معمول تخریب روانی به شکل؛ اوقات تلخی، قهر، گریه پرخاش و نشان دادن واکنشهای شدید عصبی بروز میکند، ازاینرو جهت جلوگیری از ورود به فاز خشونت باید دانش و مهارت تعامل و مقابله در چنین مواردی را داشته باشیم؟ یعنی تشخیص دهیم در برابر یک طعنه سُخرهآمیز چگونه از مهارت کلامی استفاده نماییم که هم پرخاش نکنیم و هم در برابر طرف مقابل احساس حقارت ننماییم. موضوع درست و غلط بودن کار فرد مقابل نیست، چنین حرفهایی بین افراد مختلف، آشنایان، دوستان و اقوام مرسوم میباشد، مسئلهی مهم اثر تخریبی اینگونه گفتهها بر شنوده است.
البته بعضی اوقات طرف مقابل قصد آزار ما را ندارد و صرفا نوع کلام و بیان این تصور را ایجاد میکند. نکته مهم این که هر عملی یک عکسالعملی دارد. اگر دو خودرو تصادف کنند و سپر یکی بشکند و راننده در برابر این حادثه بر سر و روی بزند و گریهزاری کند، قطعا اطرافیان با بهت و حیرت صحنه را نگاه میکنند. برای سپر شکسته ماشین کسی گریه نمیکند، چون موضوعی بیارزش و جزئی است. ولی گریه و زاری در سوگ از دست دادن عزیزی امری طبیعی تلقی میگردد.
ما باید بدانیم برای هر چیزی چه اندازه تخریب روانی شویم؛ حرف رئیس، حرف همسر، و… چه اندازه واکنش نیاز دارد، آیا با شنیدن بالای چشمت ابرو است باید برافروخته شویم، پرخاش کنیم و پاسخی دندان شکن بدهیم، یا سه روز قهر کنیم و داد و بیداد راه اندازیم، در اتاق را محکم به هم زنیم و امثالهم؟
برای دزدین یک جوال دوز کسی را اعدام نمیکنند. با آدامس بادکنکی نمیتوانیم یک بالن بزرگ بسازیم و به هوا برویم. خیلی از ما این اشتباه را میکنیم؛ یعنی خودمان را درگیر جزییات بیارزش میکنیم، جزییاتی که ما را به سوی زوال و نابودی میبرند.
سوراخی کوچک منجر به سقوط یک بالن بزرگ میشود. اگر شکافی در منبع ذخیره آب بیفتد ظرف چند ساعت تمام آب زلال مصرفی از بین میرود. یعنی یک نقص جزئی و کوچک باعث تخریب حجم عظیمی از انرژی مثبت میشود. اگر متوجه شکافی که در منبع انرژی زلال مثبتمان افتاده، نباشیم، تمام انرژی ناب ما از بین میرود. نباید اجازه دهیم حرفی نابجا، که آزار دهنده است از جانب کسی دیگر، منبع انرژی مثبت ذهن ما را تخلیه بکند.
در ارتباطات اجتماعی هم اغلب یک عنصر تخریبی کوچک باعث انفجاری انتحاری توسط خودمان میشود. در روابط و برخوردهای مختلف زناشویی، خانوادگی، محیط اجتماعی، همکاران و… چنین آسیبهایی رخ میدهد، که باعث آسیب روانی یکدیگر میشوند.
بیشتر افراد به واسطهی طعنهای کلامی یا برخوردی ناپسند احساس ناراحتی و تحقیر کرده و از روی غریزه انسانی به دفاع از کیان خودشان برمیآیند، و مثل داعشیها عملیات انتحاری انجام میدهند، یعنی اول خودشان بعد دیگران را منفجر میکنند. امواج یک انفجار عظیم در ذهن به بیرون هم سرایت میکند و دیگران را هم در بر میگیرد.
ما هر روزه با چنین هجومهایی از جانب دیگران روبرو میشویم و به عنوان یک انسان آزار میبینیم. همانطور که اگر دستمان ببرد حتما خونریزی میکند. چون ما انسان زندهای هستیم که به غیر از پوست و گوشت و خون، روح و روان داریم و این روح ما و ذهن ما در مرآوده و رفت و آمد با انسانهای دیگر دچار تالمات و آسیب میشود.
ولی واکنش اغراق آمیز و بیش از اندازهای که اغلب افراد از خود نشان میدهند زمینهساز بروز خشم درون و پرخاشگری را فراهم میکند. مثلا اگر دستمان در یک حادثه بشکند ممکن است فریاد بلندی بزنیم ولی در برابر کلام کنایهدار یا نگاه سنگین دیگری چه واکنشی درست است. قطعا فشار روانی یک استرس ماژور (بزرگ) تخریب روانی هم در پی دارد و باید هم ناراحت شویم ولی در هر شرایطی اصل بر مدیریت بحران است. اگر ساختمانی آتش بگیرد باید مردان آتشنشان خاموش کنند، ولی اگر شیء کوچکی آتش بگیرد شما میتوانید آن را خاموش کنید، یعنی در برابر استرسهای کوچک آسیب بزرگ نبینیم و واکنشهای بزرگ نشان ندهیم.